گفتمش همدم شبهایم کو ؟ تاری از زلف سیاهش را داد
گفتمش بی تو چه می باید کرد ؟ عکس رخساره ی ماهش را داد
وقت رفتن همه را می بوسید به من از دور نگاهش را داد
یادگاری به همه داد و به من انتظار سر راهش را داد
گفتمش همدم شبهایم کو ؟ تاری از زلف سیاهش را داد
گفتمش بی تو چه می باید کرد ؟ عکس رخساره ی ماهش را داد
وقت رفتن همه را می بوسید به من از دور نگاهش را داد
یادگاری به همه داد و به من انتظار سر راهش را داد