یه سری تو دانشگاه تو کریدور با دوستام ایستاده بودیم یه دفعه یکی از دوستام اومد دیدیم ناراحته گفتیم چی شده؟
گفت هیچی یه خواستگار اومده واسه خواهرم ۲ سال از خواهرم کوچیکتره خیلی همدیگه رو میخوان ولی مامان بابا راضی نیستن نمیدونیم چیکار کنیم !!!
ما هم حس مشاوره بودنمون گل کرد و ۷-۸ تایی ریختیم رو سرش که خب بگو چه جوریه چه شکلیه و کجا آشنا شدن و ...
هر کسی یه نظری میداد کلی بحث داغ شده بود که من یه دفعه جرقه ای تو ذهنم زده شد یه سوال اساسی به ذهنم رسید
پرسیدم راستی پسره اهل کجا هست؟
دوستم گفت :قزوینیه
همینو که گفت یه دفعه همه ساکت شدیم برای چند ثانیه سکوت حکمفرما شد و یه دفعه همگی با هم منـــــــــــــــــــفجر شدیم
یعنی هر کدوم یه طرف رو زمین افتاده بودیم و داشتیم قلت میخوردیم
یه نیم ساعتی که حسابی خندیدیم دوستام از من تشکر کردند گفتند دستت درد نکنه خیلی وقت بود این قدر نخندیده بودیم و من رو باز هم شرمنده تعریف و تمجید خودشون کردند
بعدش زدیم رو شونه ی دوستم و گفتیم ایشاا... که مبارک باشه و رفتیم دنبال کارمون ...
و دوستم همچنان هاج و واج وسط کریدور خشکش زده بود
پ.ن.همچنان فرهنگ داشته باشین و برای حمایت از تولید داخلی اجناس ایرانی بخرید ما هم همین کارو میکنیم
شبکه ۳ فیلم سینمایی گذاشته بود همگی داشتیم تماشا میکردیم
یه جاهایی از فیلم رو سانسور کرده بود ادم نمی فهمید چی به چیه !
بابام عصبانی شده میگه این چه وضعشه اخه واسه چی سانسور می کنید؟
حالا مثلا سانسور نکنید چی میشه ؟ این امل بازیا چیه اینا در میارن اخه؟!!!
منم گفتم:اره خب بابا می بینی تو رو خدا اصلا نمیذارن چشم و گوش ما جوونا باز بشه
الان اگه سانسور نکرده بودن خب من یاد می گرفتم ، مخم از این هنگی در میومد اونوقت دیگه نمی نشستم درس بخونم سرم تو کار خودم باشه ، میرفتم بیرون خونه شبا ساعت ۱ نصف شب میومدم خونه ،کلا صفا میکردم
عجب ادمایی هستن این مسئولین کلا نمیذارن چشم و گوش ما جوونا باز بشه
بابام:
مامانم:
داداشام:
دوباره بابام: خب نه البته از این لحاظ که کار خوبی می کنند به هر حال خوب نیست که همه چی رو نشون بدن
من: نه بابا باید چشم و گوش ما باز بشه حیفه ما خوب بمونیم !
بابام : نخیر خیلی هم کار خوبی می کنند .ببین بابایی اینا واسه خاطر من و توئه که این کارا رو می کنن .واسه خاطر حریم خانواده هاست واسه خاطر خانواده هاست که خیالشون راحت باشه و با خیال راحت تی وی تماشا کنن
من: ههههههه عجب !!!
پ.ن. کلا ما ملت عجیبی هستیم قبول دارین؟!
آمپول چیست؟
ظاهرا ابزاری است برای بهبودی بیماری اما در حقیقت وسیله ای است برای ترساندن کودک
چند روزیه حسابی سرما خوردم با تب شدید !!!
هر چی مامانم اصرار میکرد بیا بریم دکتر از ترس آمپول نمی رفتم میگفتم خوب میشم
ولی دیشب حالم خیلی بد شد نتونستم بخوابم
صبح مامانم منو برده دکتر کلی هم سفارش کرده به دکتر نگی آمپول ننویسا و گرنه ... !
نوبتمون شده رفتیم تو مطب دکتر .اصلا دکتر رو هم نمی شناختم دکتر معاینه کرده اومده ویزیت کنه برگشته میگه یه آمپول واست مینویسم ولی خیلی درد داره نری فحش ام بدیا
من:
منم خر خسته از خدا خواسته گفتم آقای دکتر اتفاقا من خیلی از آمپول می ترسم میشه آمپول ننویسین یا تو رگی بنویسین دکتره برگشته میگه نه نمیشه ولی خیلی درد داره ها
منو میگی: یه لبخندی زدم ولی تو دلم میگفتم (الـــــــــــــــــهی بمیری )
بعدش دکتره برگشته میگه حتما برو یه کیک و ساندیس بگیر بخور که آمپول میزنی قش نکنی اینجا ما حال قش کردن نداریما خیییییلی آمپوله درد داره ها
من موندم تو کارای خدا که چرا تمام ملت با من حساب شوخی دارن !
رفتیم کیک و ساندیسمونم خوردیم و آمپولم زدیم یعنی به قرااااااااااااان نیم ساعت نمی تونستم راه برم
اومدیم خونه هنوز که هنوزه تبم قطع نشده به مامانم میگم ببین اگه آمپول نزده بودم میگفتی اگه آمپول میزدی خوب میشدی . ببین خوب نشدم
مامانم برگشته میگه داداشت شب بیاد باز می برمت دکتر
میگم :باز دکتر واسه چی ؟؟؟!!!
میگه :مامان جان حتما ۱ دونه آمپول کافی نبوده ۴-۵ تا بزنی خوب میشی
من : جااااااااااااااااننننننننننننننننننننن !!!!!
پ.ن. یعنی یه دوره ای شده حتی مریضم که میشی نباید به کسی بگی باید بسوزی و بسازی وگرنه می کشنت
نمی دونم چه حکمتیه
اینا که میرن بدنسازی اصرار دارن که اصلا سردشون نمی شه!
ملت چه بیکارن !
یکی مزاحم میشد هی اس هی زنگ…جواب نمیدادم که بیخیال شه…
دیگه تماس نگرفت
بعد چند روز اس داده :
ببخشید من چند روز مزاحمتون نشدم کار داشتم دستم بند بود ، شرمنده،چه خبر؟
تا خودکار رو دستت میگیری میخوای درس بخونی
میبینی استعدادت کمتر از پیکاسو و ﺍﺳﺘﺎﺩ فرشچیان نیست!
برنامه ریزى هاى من روى کاغذ ، شبیه برنامه ى روزانه ى مرحوم دکتر حسابیه
ولى در عمل مثل کریم آقمنگل زندگى میکنم
هیچ کس عادامس شیک رُ واسۀ وجودش نمی خواد …
سرنوشت آدامس شیک ؛ بقیه پول بودنِ !
بوی شوم امتحان آید همی / یارصفر مهربان آید همی
ما ز تعلیم و تعلم خسته ایم / دل به امید تقلب بسته ایم
مابرای کسب مدرک آمدیم / نی برای درک مطلب آمدیم
(ایام جانسوز امتحانات برشما دانشجویان و دانش آموزان کوشا تسلیت!)
رفیق داداشم رفته بود مصاحبه برای استخدام:
+ امسال سال چیه؟
- نهنگ
+ پاشو برو به بعدی بگو بیاد تو
رفیق داداشم :|
خدا کنه تا بیشتر از ۹ ساله دیگه زنده بمونیم و بریم تو سال ۱۴۰۰
بعد هی بگیم : شماها یادتون نمیاد ما صده سیصدیا …
خیلی فاز میده ؛ حس آثار باستانی بودن به آدم دست میده …
به کافه چی گفتم همان همیشگی . . .
نگاه سنگینش را به چشمانم انداخت و گفت : خفه بابا ، مثه آدم بگو چی می خوری ؟!
از تفریحات من تو دوران بچگی این بود که اب بریزم رو بخاری
صدای ” تـسس ” بده خرکیف بشم
راد اس ام اس
اون موقه آیپد نبود که بازی کنیم ، با این چیزا سرگرم میشدیم !
بچه های دانشگا رو از روی محل نشستن سر کلاس طبقه بندی میکنم.
ردیف اول :حال به هم زن
وسطی ها :یه سلام علیکی داریم
ته کلاس :دمشون گرم.
اونایی که اصن کلاس نمیان: اینا رفیقمن
در خونه رو میزدن!
دخدر داییم ۵ سالشه!
جواب داد : کیه!؟
زن همسایه مون پشت در به شوخی گفت: منم منم مادرتون!
من رفتم در رو باز کردم, بنده خدا میخواس سکته کنه!
گفت : ببخشید مادرتون هستن؟ گفتم : نع ، فقط من و حبه انگور هستیم :)))
خیلی بده یه آهنگ عشقولانه یاده ۵ ۶ نفر بندازتت تمرکزتو رو آهنگ از دست میدی !
کار از فرهنگ سازی گذشته
باس منقرض شیم یه گونه جدید بیاد !
شمام وقتی یه ادکلن گرون قیمت میخرین ، هربار که استفاده میکنین
یه نگا بهش میندازین که یه وقت تموم نشه؟!
یا من فقط اینجوریم!؟
یکی نیست به بعضیا بگه انقدر به اون تیپ و قیافت نناز
ما به اون آدامس ۵۰ تومنیا هم میگیم شیـــــــــک !
رفتم کتاب فروشی میگم بوف کور دارین؟
میگه کتابشو؟
گفتم : پ ن پ خودشو ، یه فرد خیر پیدا شده که حاضر تمامِ هزینه های درمانشو متقبل شه…..!
بعضی دخترا اصلا” گریه نمیکنن حتی اگه شکست عشقی بخورن
نه اینکه سنگ باشن نه
ریمل گروونه !
دیشب سوار پورشه ام شده بودم و توخیابون دور میزدم باهاش
یهو یکی پرید جلو ماشین تا خواستم ترمز کنم پام گرفت به لحاف و پاره شد!
یکی از بهترین احساس های دنیا :
از خواب بیدار بشی و نگران این باشی که الان وقت بیدار شدنت بوده
ولی ببینی که هنوز ۲ ساعت مونده و میتونی بازم بخوابی …
خداییش بد میگم !؟
اصلا شور و شعف خاصی توی جمله “دیدی گفتم” وجود داره !
لامصب یه جور احساس دانایی خفن به آدم دست میده اون لحظه !
با دختری که میگه “میسیییی” به جای “مرسی” باید درجا قطع رابطه کرد
چون تا بیای براش توضیح بدی که نگو “میسییی”
بهت میگه “چلااااااا؟؟”
رفیقم رفته دسشویی -یهو داد زد “واااااایییی”
گفتم چی شد؟ گفت :”مسواکم افتاد تو اون سوراخه!
بهش گفتم خونسرد باش بابا -فک کردم چی شده!
دیدم خیلی خونسرد اومد مسواکشو شست -گذاشت دهنش!
–نمیدونستم اینقد حرفام تاثیر گذار میتونه باشه !
یکی از اعصاب خورد کن ترین کارایی که یه پدر و مادر میتونن
بکنن اینه که وقتی پای کامپیوتر نشستی بیاد پشتت وایسه
و الکی دنبال یه چیزی بگرده !
آقا تا دیروز فک میکردم فقط منم که میرم توالت ۳۰ نفر به گوشیم زنگ میزنن:)
دیروز رفتم یه توالت عمومی
یه لحظه فکر کردم اومدم مخابرات:)
یکیشون که فکر کنم تو توالت چند تا معامله با گوشی انجام داد !
یکی از شیرین ترین لحظه های دوران مدرسه این بود که
ناظم یا معلم پرورشی سر زنگ ریاضی میومد در کلاس
میگفت بچه های گروه سرود میتونن برن!
یادش گرامی باد :)
ما را نیازی به ناز نازفروشان نیست
::
::
::
::
به اندازه دیوونه های دیوونه خونه ، دیوونه وار دیوونتم دیوونه !
::
::
::
::
دوست داشتن دل می خواد نه دلیل پس دوستت دارم بی دلیل . . .
::
::
::
::
دستم را بگیر . . . ! ببر . . . !
به دور دست هایی که در دسترس هیچ . . . !
دستی نباشم . . . !
::
::
::
::
شبی از شبها تو به من گفتی که شب باش !
من که شب بودم و شب هستم و شب خواهم بود ،
به امیدی که تو فانوس شب من باشی . . .
::
::
::
::
ز چشمت چشم آن دارم ، که از چشمم نیاندازد
به چشمانی که چشمانم ، به چشمان تو مینازد
زکات چشم ، چشمی سوی چشم ما کن
که چشمم را بجز چشمت ، دگر چشمی نمی سازد . . .
::
::
::
::
قرارمون این نبود ، قرار بود برای برقراری یکدیگر بکوشیم
نه برای بی قراری ، حالا که از من دوری بدجوری بی قرارتم . . .
::
::
::
::
در بودنت به نبودنت و نبودنت ، به بودنت می اندیشم . . .
ای بود و نبود من . . . !
::
::
::
::
فکر تنهایی نباش تنهایی خودش تنهاست ، تنها به فکر کسی باش که بی تو تنهاست …
::
::
::
::
عادت کن که عادت نکنی ، که اگه عادت کنی نمی تونی عادت نکنی !
::
::
::
::
به خاطر خاطره هایت ، خاطرت در خاطرم ،
خاطره انگیز ترین خاطره هاست . . .
::
::
::
::
گرچه همه بودند . . .
اما تو که نبودی ، بودن ِ همه نبودن بود ، تا بودن . . .
تو نبودی و من در فزاقت ، تمام خلوتم را با خودم تقسیم کردم . . .
::
::
::
::
بهتر بودن ، بهتر از اینه که وانمود کنی که بهترینی . . .
::
::
::
::
یادم باشه که یادت باشه که یادم بیاری که یادت بدم که یاد بگیری
که همیشه به یادتم و یادت هیچ وقت از یادم نمیره اینو یادت نره . . . !
::
::
::
::
یادته یادم دادی یادت باشم ؟
حالا یادت باشه یادت نره به یادتم . . .
::
::
::
::
وقتی قرار شد من بی قرار تو باشم ، ناگهان تو تنها قرار زندگی ام شدی !
::
::
::
::
در تنهاترین تنهاییم تنهای تنهایم گذاشتی .
الهی تنهاترین تنها کست در تنها ترین تنهاییت تنهای تنهایت گذارد . . .
::
::
::
::
گاهی دلم بی هوا ، هوایت را می کند . . .
هوای تو ، تویی که هیچ وقت هوایم را نداشتی !
::
::
::
::
وقتی تو نیستی همه نیستن ! نه که نیستن ؛ هستن ، ولی مثل تو نیستن . . .
::
::
::
::
زندگی زیباست ، که گاه خاطره ای در میان خاطره ها ،
خاطره ی خاطره ها می گردد ...
سلام بچه ها
عجب دوره زمونه ای شده ! زنگ میزنیم به دوستمون صداش رو بشنویم و از احوالش جویا بشیم یه منشی گذاشته میگه پیغامتون را بگید!
جالب اینجاست که این کار به حافظ و سعدی و فردوسی و ..... هم سرایت کرده . میگی نه؟؟؟ پس اینا رو بخون!
پیغام گیر تلفن حافظ :
رفته ام بیرون من از کاشانه ی خود غم مخور!
تا مگر بینم رخ جانانه ی خود غم مخور!
بشنوی پاسخ ز حافظ گر که بگذاری پیام
زان زمان کو باز گردم خانه ی خود غم مخور!
پیغام گیر تلفن سعدی :
از آوای دل انگیز تو مستم
نباشم خانه و شرمنده هستم
به پیغام تو خواهم گفت پاسخ
فلک را گر فرصتی دادی به دستم
پیغام گیر تلفن فردوسی :
نمی باشم امروز اندر سرای
که رسم ادب را بیارم به جای
به پیغامت ای دوست گویم جواب
چو فردا بر آید بلند آفتاب
پیغام گیر تلفن خیام :
این چرخ فلک عمر مرا داد به باد
ممنون توام که کرده ای از من یاد
رفتم سر کوچه منزل کوزه فروش
آیم چو به خانه پاسخت خواهم داد!
پیغام گیر تلفن مولانا :
بهر سماع از خانه ام رفتم برون، رقصان شوم!
شوری برانگیزم به پا، خندان شوم شادان شوم !
برگو به من پیغام خود، هم نمره و هم نام خود
فردا تو را پاسخ دهم، جان تو را قربان شوم!
پیغام گیر تلفن بابا طاهر :
تلیفون کرده ای جانم فدایت!
الهی مو به قوربون صدایت!
چو از صحرا بیایم نازنینم
فرستم پاسخی از دل برایت !
پیغام گیر تلفن منوچهری دامغانی :
از شرم به رنگ باده باشد رویم
در خانه نباشم که سلامی گویم
بگذاری اگر پیغام پاسخ دهمت
زان پیش که همچو برف گردد رویم!
پیغام گیر تلفن نیما (در خانه ای که در یوش بود) :
چون صداهایی که می آید
شباهنگام از جنگل
از شغالی دور
گر شنیدی بوق
بر زبان آر آن سخن هایی که خواهی بشنوم
در فضایی عاری از تزویر
ندایت چون انعکاس صبح آزا کوه
پاسخی گیرد ز من از دره های یوش
پیغام گیر تلفن نیما (در زمانی که در تهران زندگی می کرد) :
آی آدم ها!
كه اندرپشت خط
در انتظار پاسخی هستید !
یك نفر هم، اینك اندر خانه ی ما نیست!
كه پاسخ گوی الطاف شما باشد.
اگر با دست و پای دائم از چنگ فضای سرخ ناامنی
و این دریای تندوتیره و سنگین كه می دانید
رها گشتم
و سوی خانه برگشتم
سلامی گرم خواهم داد در پاسخ
محبت های بسیار عزیزان را...
پیغام گیر تلفن شاملو :
بر آبگینه ای از جیوه ء سکوت
سنگواره ای از دستان آدمیت
آتشی و چرخی که آفرید
تا کلید واژه ای از دور شنوا
در آن با من سخن بگو
که با همان جوابی گویم
تانگاه که توانستن سرودی است
پیغام گیر تلفن سایه :
ای صدا و سخن توست سرآغاز جهان
دل سپردن به پیامت چاره ساز انسان
گر مرا فرصت گفتی و شنودی باشد
به حقیقت با تو همراز شوم بی نیاز کتمان
پیغام گیر تلفن فروغ :
نیستم... نیستم... اما می آیم... می آیم... می آیم
با بوته ها که چیده ام از بیشه های آن سوی دیوار می آیم. می آیم. می آیم
و آستانه پر از عشق می شود
و من در آستانه به آنها که پیغام گذاشته اند
سلامی دوباره خواهم داد ...
پیغام گیر تلفن شاعران شعر نو :
افسوس میخورم
چون زنگ میزنی
من خانه نیستم که دهم پاسخ تو را
بعد از صدای بوق
برگو پیام خود
من زود میرسم
چشم انتظار باش ...
از دست این خدا..
گاهی گمان نمی کنی، ولی می شود...
گاهی نمی شود که نمی شود که نمی شود!
گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است...
گاهی نگفته، قرعه به نام تو می شود!
گاهی گدای گدای گدایی و...
گاهی تمام شهر گدای تو می شود...!
صبح زود رسیدم خونه، شب کار بودم، خیلی خسته بودم تازه خوابم برده بود
دیدم یکی داره بالاسرم باهام شوخی میکنه و قلقلک میده
کف پامو فکر کردم داداشمه
گفتم کرم نریز پدر سگ
یهو چشمو باز کردم دیدم بابامه،
بابای ما هم قاطی بلند بلند مادرمو صدا زد: خانوووووووووووووم بیا تحویل بگیر
پسرت به من میگه پدر سگ :|
مادر ما هم بنده خدا تازه از خواب پاشده بود حالیش نبود گفت غلط کرده، پدر سگ خودشه
بابام گفت تو نمیخواد طرفداری کنی :|
ما همش فال حافظ میگیریم نگو حافظ خودش فال قهوه میگرفته!!!
نشون به او نشون که میگه : ما در پیاله عکس رخ یار دیده ایم ...
بی همگان بسر شود ، بی تو بسر نمیشود
این شب امتحان من چرا سحر نمیشود ؟!
مولوی او که سر زده ، دوش به خوابم آمده
گفت که با یکی دو شب ، درس به سر نمیشود !
خر به افراط زدم * ، گیج شدم قاط زدم
قلدر الوات زدم ، باز سحر نمیشود !
استرس است و امتحان ، پیر شده ست این جوان
دوره آخر الزمان ، درس ثمر نمیشود !
مثل زمان مدرسه ، وضعیت افتضاح و سه
به زور جبر و هندسه ، گاو بشر نمیشود !
مهلت ترمیم گذشت ، کشتی ما به گل نشست
خواستمش حذف کنم ، وای دگر نمیشود !
هر چه بگی برای او ، خشم و غصب سزای او
چونکه به محضر پدر ، عذر پسر نمیشود
رفته ز بنده آبرو ، لیک ندانم از چه رو
این شب امتحان من ،دست بسر نمیشود
توپ شدم شوت شدم ، شاعر مشروط شدم
خنده کنی یا نکنی ، باز سحر نمیشود...!
ببین مال بقیه هم رفته یا فقط مال ماست ؟ چیست ؟!!
[اولین جمله ای که موقع قطع برق ایرانیها به زبان می آورند]
یه بار اومدم خودمو واسه مامانم لوس کنم بهش گفتم مامان اگه من بمیرم چیکار میکنی؟
گفت مرگ بگیری مردشور برده...
الهی به تیر غیب گرفتار بشی...
سرت به سنگ لحد بخوره ...
لال شی ایشالا آخه این چه حرفیه؟!
داشتم عزرائیلو میدیدم خداوکیلی
پوست کنار ناخن از خیانتکار ترین پوستهاست !
اولش فقط یه ذره گوشه ى ناخنه اما تا میکشیش تا زیر زانوت میاد پایین !
دیشب اینترنتم قطع شد،
رفتم یه ذره با خانواده نشستم،باهاشون آشنا شدم !
به نظر آدماى خوبى میان
یارو مشکل معدوی رودوی حاد داشته.
میره مسافرت ،گشنش میشه میره رستوران چلو کباب بخوره.
بعدش اسهال میشه باعجله میاد بیرون و میدویده ،
که یکی ازش میپرسه رستوران کجاست؟؟؟
میگه همین رد زرده رو بگیر برو میرسی به رستوران.
یارو نشسته بود داشت تلویزیون میدید که یهو مرگ اومد پیشش !
مرگ گفت : الان نوبت توئه که ببرمت !
مرده یه کم آشفته شد و گفت : داداش اگه راه داره بیخیال ما بشو بذار واسه بعدا
مرگ:نه اصلا راه نداره ! همه چی طبق برنامست ! طبق لیست من الان نوبت توئه
مرده گفت : حداقل بذار یه شربت بیارم خستگیت در بره بعد جونمو بگیر . . .
مرگ قبول کرد و مرده رفت شربت بیاره ! توی شربت ۲ تا قرص خواب خیلی قوی ریخت !
مرگ وقتی شربته رو خورد به خواب عمیقی فرو رفت . . .
مرده وقتی مرگ خواب بود لیستو برداشت اسمشو پاک کرد نوشت آخر لیست و
منتظرشد تا مرگ بیدار شه . . .
مرگ وقتی بیدار شد گفت: دمت گرم داداش حسابی حال دادی خستگیم در رفت
به خاطر این محبتت منم بیخیال تو میشم و میرم از آخر شروع به جون گرفتن می کنم..
از کلاس اول خواندیم آن مرد آمد ! آن مرد با اسب آمد !
ما که ترشیدیم ، مرتیکه با خر هم نیامد و باز هم بابا نان داد !
اگر هر عددی را اعداد 13837 و 73 ضرب کنید عددی که گفته اید در خواهد امد.
از دیوار کوتاه دلم
ساده میپری ...
با حصار بلند خیالم چه میکنی؟
من :|
دوماد :|
عروس :|
لاستیك قلبمو با میخ نگات پنچر نكن
*
بوق نزن ژیان میخورمت
*
بر در دیوار قلبم نوشتم ورود ممنوع
عشق آمد و گفت من بی سوادم
*
پشت یه ژیان هم نوشته بود
جد زانتیا
دوستم چند روز پیش اومده بود تو وبلاگم بعد منو دیده
بهم میگه" واسه چی سوتیمو گذاشتی تو وبلاگت؟"
منم تو جوابش بهش گفتم:" ببخشید عزیزم از این به
بعد واسه سوتی های بعدیت ازت اجازه میگیرم"
چند روز پیش امتحان گیاه داشتیم. این دوستم مث اینکه
یادش رفته بود امتحان گیاه داره. صبح از خواب بلند
شده بود از بچه ها سوال ریاضی می پرسید.
دیروز بهش گفتم"عزیزم تو با این تعدد سوتی هات
کولاک کردی. دیگه به هیچ کس نگو از کجام بگو من
گمنامم آبروی شهرتو نبر.
یه روز یه خواستگار برام اومد. رفتیم با هم بحرفیم. بعد از
یکم حرف زدن بهم میگه"ببخشید شما که با تعدد زوجات
موافقین؟" اولش درست منظورشو نفهمیدم. فکر میکردم
شوخی میکنه. بعد گفت" راستش من زنی میخوام که با
ازدواج دوم شوهرش مخالفت نکنه. یعنی قبول کنه که
شوهرش دوباره زن بگیره"
بعدش منم گفتم اگه اینجوریه پس منم میخوام دوتا شوهر
داشته باشم. پسره پررو برگشته بهم میگه" شما خیلی
نامردی که شرایط روحی و جسمی مرد و زن رو با هم
یکی میدونی. شما نباید این حق مسلم شوهرتو ازش
بگیری."
منو میگی میخواستم فکشو بیارم پایین.
البته بعد که باخودم فکرکردم گفتم که این یارو نه قیافه ی
درست و حسابی داره نه پول درست و حسابی رو چه
با خودش فکر کرده که چند تا چند تا بهش زن میدن.
راههاي اذيت كردن دوست دخترها. پسرا اينا رو حفظ كنيد و در مواقع نياز به كار ببنديد.
هروقت به موبايل شما زنگ زد و مشغول تعريف کردن وقايع روزانه اش بود(که معمولا اين کار را با افزايش شاخ و برگ و با آب و تاب دادن به آن انجام ميدهد) صحبت هايش را قطع کرده و اعلام نماييد که پشت خطي داريد و لطف کند و 1 ساعت ديگر تماس بگيرد !
هر وقت خواستيد وي را سوار ماشين کنيد با استفاده از عطر زنانه مادر و يا خواهر محترمتان فضاي ماشين را عطر آگين کنيد و هنگامي که ازتان پرسيد اين بوي چيست شروع به تناقض گويي کنيد تا تصور کند رقيب دارد!(مسلماً اين عمل بسيار غير انساني است و تنها در صورتي اين کار را انجام دهيد که مطمئن شويد بعد ها ناحيه اي از وجود شما به نام وجدان شروع به خارش و درد نخواهد کرد)
دائماً اسم وي را اشتباهي صدا کنيد (مثلاً اگر اسمش سارا است او را شيما صدا بزنيد تا هر گونه امکان اشتباه اعم از لپي و ... به ذهنش خطور نکند و به شک بيفتد که رقيب دارد).اگر هم پرسيد شيما کيست بگوييد دوست دختر قبلي ام که تيريپي لاو گونه با او داشتم !
مدام به طرز لباس پوشيدن وي گير دهيد .مثال:
شما- اين چه شلواريه؟چرا اينقدر کوتاهه؟مگه بابات پول نداره واست شلوار بخره؟
دوست دخترتان: کجاي شلوار من کوتاهه ؟تا سر قوزک پام اومده!
شما- بد تر!اين چه وضع لباش پوشيدنه؟چرا مثل قرون وسطي تيپ ميزني؟الان همه شلوار کوتاه ميپوشند تو چرا مثل زناي 70 ساله لباس پوشيدي؟!؟!؟!
(البته لازم به ذکر است که زنان 70 ساله در صورتي که در قيد حيات باشند هرگز شلوار نمي پوشند و به دليل کهولت سن و نزديک بودن به زمان فسيل شدن فقط دامن مي پوشند.دليلش رو هر وقت 70 ساله شديد مي فهميد!)
از يک هفته قبل از تولد تا يک هفته بعد از تولدش مفقود الاثر شويد و در دسترس نباشيد و هنگامي هم که از شما درخواست هديه نمود به وي بفرماييد:مگه من و تو واسه هديه دوست شديم؟مهم اينه که قلبامون پيش همديگه باشه که هست!(لازم به ذکر است در ساير اعياد سال از قبيل ولنتاين، سالگرد دوستي،روز عيد نوروز و .... نيز همين عمل را انجام دهيد)
هنگامي که با او قرار داريد يک پاکت مگنا(Magna) گازوييلي خريداري نموده و مانند اگزوز ماشين دائماً از خودتان دود متصاعد کنيد در ضمن دود تهوع آور سيگارتان را نيز مرتباً به سمت وي حواله دهيد
هر وقت با او بيرون ميرويد مانند انسانهاي چشم چران مدام به لنگ و پاچه دختران مردم نگاه بيفکنيد
هنگامي که دوستش را با خودش سر قرار آورد کانون توجهاتتان به سمت دوستش باشد و قبل از خداحافظي از دوستش بخواهيد شماره اش را به شما بدهد!
و اگر مي خواهيد شورش را در آوريد و حسابي سکه يه پولش کنيد با يکي ديگر از دوست دختر هايتان(که مطمئناً همه پسر ها براي روز مبادا چنين چيز هايي دارند) به جايي برويد که مطمئنيد وي و چند تا از دوستان صميمي اش(که البته شما را هم ميشناسند) آنجا حضور دارند!
- نکته: دختر خانم ها معمولاً به دليل وجود خصلتي به نام حسودي جلوي دوستان صميمي خود پز دوست پسر هاشون را ميدهند حال تصور کنيد که يک دختري وقتي که پيش دوستان صميمي اش ميباشد - در حاليکه مشغول تعريف دادن از دوست پسرش- ناگهان دوست پسرش را مشاهده کند که دست در دست دختري ديگر از آن ناحيه رد ميشوند(اين يكي خيلي حال ميده حتما امتحان كنيد )
بعد وقتي باهاش تو پارک قدم مي زنيد اس ام اس هاتون رو چک کنيد و به دختر جماعت نگاه کنيد. ( سعي کنيد درست جلوي چشم دوستتون اين کار را بکنيد )
وقتي پيش دوستتونيد اونيکي دخترا رو نشون بديد و بگيد مثلا: عجب مانتوي باحالي پوشيده
تو ماشين که هستين و دوستتون در حال گوش دادن به موزيک مورد علاقه شون هستند بزنيد به يه اثر زيبا از دکتر شجريان گوش کنيد
وقتي در کافي شاپ در حال صرف انواع نوشيدني و ... هستيد بي کلاس ترين نوشيدني مثل چايي را سفارش بدهيد
وقتي قراره با هم به مهموني يا ... بريد از درويشانه ترين لباسهايتان استفاده کنيد تا آنتي کلاس عمل کرده باشيد
نتيجه اخلاقي = کلا بي کلاس باشين تا راحت باشين
- هميشه دوست دخترتون رو با اسم دوست دختر قبليتون که اونم ميشناسه صدا کنيد و (بعد معذرت بخواهيد)
- وقتي از جايي که با هم چيزي خورديد و شما حساب کرديد بيرون اومديد بگيد:اصلا ارزش نداشت و فقط پولتون رو دور ريختيد.
-آخر نامه ها مثله اين تازه به دوران رسيده ها زرت و زورت ننويسيد (دوستت دارم)
- ولنتاين مسافرت باشيد.
- هميشه يک شاخه گل بهترين هديه هست.
- وقتي موهاش بلنده بهش بگيد کوتاه کنه و اگر کوتاه کرد بگيد: الان فهمبدم هيچ مدل مويي بهت نمياد. بلند که بود قشنگتر بود.
- به بهانه ي ترافيک 33دقيقه و 14ثانيه دير بريد سر قرار.دانشمندان در آخرين تحقيقات خود ثابت کرده اند که اگر ديرتر از اين زمان برويد خوشگل مورد نظر (آي کيو همون دختره ديگه) محل را ترک خواهد کرد و اگر زود تر برويد پررو ميشود.
- فقط از رنگ صورتي بدتون مياد (مورد استفاده در 99/99درصد از مواقع)
- از مزه ي رژ لب چندشتون ميشه (وا!!!!!!!!!)
اين ها همش امتحان شده است. فقط يه كم دوست دختر خودتون رو بسنجيد چون به شخصه خود من چندين بار مورد ضرب و شتم قرار گرفته ام. بايد بگم كه هيچ مسيوليتي هم نميپذيرم. ولي اگه دوست دخترتون يه خورده پررو شد حتما از اين روش ها استفاده كنيد.
حیف نون میره بهشت
رو دیوار مینویسه :
لعنت بر پدر و مادر کسی که اینجا سیب بخورد !
.
.
.
برو پایین میخوام با واقعیت زندگی آشنات کنم
عزیزم —–> واقعیت زندگی
واقعیت زندگی —-> عزیزم !
.
.
.
غضنفر دیر میرسه مدرسه ، معلم میگه دوباره چرا دیر اومدی ؟
میگه : خواب فوتبال میدیدم ، بازی به وقت اضافه و پنالتی کشید !
.
.
.
حیف نون میره آزمایش ژنتیک میده
میفهمه نمیتونه دایی بشه !
.
.
.
تا حالا به این فکر کردین ؟
چرا سیصد تومن ، سی تا صد تومنی نمیشه
ولی هشتصد تومن ، هشت تا صد تومنی میشه !؟
.
.
.
تذکر :
اگر در سیزدهم فروردین شما همچنان مشغول دید و بازدید هستید
به اطلاعتون میرسونم شما مشکوک به داشتن سرطان صله رحم هستید !
.
.
.
معلم تاریخ : حکومت مغول ها از کجا تا کجا بود ؟
حیف نون : آقا مطمئن نیستم ولی فک کنم از صفحه ۱۵ تا ۲۶ !
.
.
.
برای یک زن بیست سال طول می کشد تا از پسرش مردی بسازد
اما یک زن دیگر ظرف بیست دقیقه او را خر می کند !
.
سایر جملات خنده دار در ادامـــــه مطلب
.
.
مسخره ترین سوالی که میشه از یکی پرسید:
میتونم بهت اعتماد کنم ؟!
در تاریخ حتی یک مورد هم جواب منفی ثبت نشده !
.
.
.
از کربلای معلی؛ بین الحرمین؛کنار گنبد آقا امام حسین (ع)
دعاگوی شما سروران گرامی بودن
توفیق میخواهد که من ندارم ، دعا بفرمایید قسمتم بشه
.
.
.
غضنفر زن نداشته ، میره محضر ماشین بفروشه
طلاقش میدن !
هنوزم داره قسط مهریه میده !
.
.
.
ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﯾﻌﻨﯽ ﺍﯾﺮﺍﻧسلت ﺭﻭ به ﺟﺎﯼ۱۴۴ ، ﺑﺎ ۱۴۱ ﺷﺎﺭﮊ ﮐﻨﯽ !
.
.
.
دنبال یه شرکت حمل و نقل معتبر می گردم
سراغ نداری ؟
اگه پیدا کردی بهم خبر بده
میخوام بگم بیاذ مرده شورتو ببره !
.
.
.
یارو زنگ میزنه رستوران میگه غذا چی دارید ؟
خانمه میگه : پیتزا ، جوجه کباب ، کوبیده ، مرغ ، استیک
یارو میگه خوش بحالتون ما تو یخچال کوفت هم نداریم !
.
.
.
لذتی که در غیبت کردن هست در تعریف و تمجید نیست !
(جاریِ زنِ دکتر شریعتی)
.
.
.
الهی فندق بشی سنجاب بشم گازت بگیرم
بعدش سمی باشی مسموم بشم برات بمیرم !
.
.
.
بهار امد و با خود گل اورد
تابستان امدو با خود گرما اورد
پاییز امد با خود مدرسه را اورد
زمستان امد و با خود برف را اورد
حالا این وسط تو چیکاره ای !؟
.
.
.
عضنفر با حیف نون نشسته بودن
غضنفر : دو دوتا ؟
حیف نون : شش تا
غضنفر کمی فکر میکنه و میگه : اهان از اون راه رفتی !
.
.
.
از غضنفر میپرسن : یک اسب مسابقه چه نوع مواد غذایی مضرف میکنه ؟
میگه : فست فود !
.
.
.
میدونی خلوت ترین و بیصدا ترین جای دنیا کجاست !؟
بخش شکایت در کارخانه بسته بندی چتر نجات !
.
.
.
پرفسور بازرگانی : مهمترین منبع تامین مالی برای شروع کسب و کار چه چیزی است؟
شاگرد: “پدر”
.
.
.
ناراحت نشو اگه کسی یه نفر دیگه رو به تو ترجیح داد
چون تو نمیتونی یه میمون رو متقاعد کنی که عسل شیرین تر از موزه !
.
.
.
یکی از مزایای پسر بودن اینه که
هرچقد دلت خواس میتونی گریه کنی، آخرش دستتو محکم بمالی به چشمت
هیچی نمیشه!
نه ریمیلت پخش میشه نه سایه ات بهم میریزه ….!
.
.
.
معلم به دانش آموزان میگه :
الف = ب
ب = ج
پس : الف = ج
دانش آموز میگه:
من شما را دوست دارم.
شما دخترتان را دوست دارید.
پس من دخترتان را دوست دارم !
.
.
.
“چک آب” چیست !؟
به عملی که در آن فرد قبل از وارد شدن به توالت شیر آن را باز کرده
و از وصل بودن آب اطمینان حاصل میکند تا مبادا بعد از اتمام کارش
دچار مشکلات ناشی از بی آبی در توالت گردد !
.
.
.
پسره به دوست دخترش اس.ام.اس میده :
عزیزم.میای خونه مون؟
اگه موافقی عدد ۱ رو وارد کن
اگه مخالفی عدد ۳۱۴۱۷۱۹۲۰۲۳۴۵۷۸۹۰۷۶۶۴۶۴۶۵۵۵۴۵۵۵۴۵۵ رو وارد کن !
.
.
.
It is nice to be important but its important to be nice
از جملات قصار دکتر ببعی !
.
.
.
You know why women starts with ‘W’…
because all questions start with “W”.. !
Who ?
Why ?
What ?
When ?
Which ?
Whom ?
Where ?
&
Finally Wife..!!
.
.
.
غضنفر پدرش مریض میشه ، زنگ میزنن آمبولانس میاد خانوادگی سواره آمبولانس میشن !
دکتره میگه : مریض کیه ؟
غضنفر میگه : پشت سرمون دارن با نیسان میارنش !
.
.
.
دیشب به قلبم گفتم :
شب ها خواب به چشم من نمی آید …
قلبم گفت :
از بس که بعد از ظهرا می خوابی !!! بیخود ادای عاشقا رو در نیار !!!
.
.
.
خوشبختی یعنی اینکه :
ساعت ۱:۳۰ شب دست بکنی تو جیب کاپشنت هدفونتو برداری ، بعد ببینی اِاِاِاِاِه یه رنگارنگ تو جیبته ، ورداری بخوری !
.
.
.
سلام
وقت شما بخیر
شمایی که قوز کردی جلوی صفحه مانیتور ! بله با شمام !
الهی من فدات بشم ، صاف بشین !
آآآآآآآآ باریکلا !
.
.
.
بچه ها میخوام با واقعیت زندگی آشناتون کنم :
بچه ها —–> واقعیت زندگی
واقعیت زندگی —–> بچه ها
.
.
.
من هر روز از خونه که بیرون میزنم رو یه کاغذ مینویسم “امروز قراره بمیرم” که اگه احیانا مردم ، بگن یارو چقد خفن بوده ، میدونسته !!!
.
.
.
تجویز دارو برای بعضی ها :
سه بسته خاک برات نوشتم هر هشت ساعت میریزی رو سرت !
.
.
.
بعضی ها خرشون از رو پل رد میشه !
بعضی ها گاوشون میزاد !
تکلیف ما که خرمون رو پل زاییده چیه ؟؟؟
.
.
.
رو مانیتورم مگس نشسته ، میخوام با موس بگیرم بندازمش تو ریسایکل بین !
سطح توهم رو داشته باشین فقط !
.
.
.
پشت چراغ قرمز ماشین پشت سریم دستش رو گذاشته بود رو بوق ، تو آینه نگاه کردم یه پیرمرد با کلاه نمدی !!!
هی زد … زد … زد …
پیاده شدم میگم پدر جان دنده هوایی که ندارم ! کجا برم ؟
میگه واسه تو بوق نمیزنم !!! واسه چراغ قرمز میزنم سبز شه !!!
واقعا وضعیته ما داریم ؟؟؟
.
.
.
خاطرات مشترک :
وارد اتاق میشین ؛ یادتون میره چی میخواین ، از اتاق میرید بیرون یادتون میاد که چی میخواستین !
بچه که بودید همیشه نقاشی که میکشیدید خورشید رو اون گوشه بالای کاغذ میکشیدید !
کوچیک که بودیم فک میکردیم واقعا قلب توی بدن این شکلیه “♥” !
در یخچال رو آروم میبستید تا ببینید چراغش کی خاموش میشه !
سعی میکردید یه تعادلی بین وضعیت خاموش و روشن بودن کلید چراغها برقرار کنید !
.
.
.
اولین بار که تو عمرم تقلب کردم :
سال اول ابتدایی ؛ امتحان ریاضی :
پیس پیس (خطاب به جلویم) :
گردی عدد ۹ سمت چپشه یا راستش ؟
جلوییم : چپ !!!
من : چپ کدوم طرفه ؟
جفتمون :
.
.
.
زدم گوشیمو نفله کردم رفت ؛ یکی نیست بهم بگه آخه زیر دوش هم جای اس ام اس دادنه ؟
.
.
.
با مامانم رفتیم مغازه تعمیرات تلفن که تلفن بی سیم خونه رو بدیم درست کنن !
یارووپ تلفنو زده به پیریز بعد با موبایلش زنگ زد که ببینه زنگ میخوره یا نه ؛ تلفن که زنگ خورد مامانم به من میگه این آقاهه شماره مارو از کجا داشت !!!
من :
.
.
.
تو ترافیک گیر کرده بودیم که یه BMW 530 اومد بغلمون ، به بابام گفتم بابا یه دونه از اینا بگیر !
بابام گفت ماشین ماشینه دیگه چه فرقی داره ؟
ببین الان هم ما تو ترافیک گیر کردیم هم این یارو !!!
یعنی خدا وکیلی تا حالا اینجوری قانع نشده بودم !
.
.
.
رفتم دستشویی عمومی ، در رو بستم دیدم پشت در نوشتن :
زوربزن ! تو می تونی … !
.
.
.
من هرگز یک اشتباه رو دو بار تکرار نمیکنم !
قشنگ یه ۶ … ۷ بار تکرار میکنم که مطمئن شم !
.
.
.
الان شما اگه همینطوری بیکار هم نشسته باشید تو خونه ،از نظر پدر و مادرتون ، بچه همسایه یا بچه فامیل بهتر از شما بیکار میشینه !
.
.
.
بیااااا !
یارو توی کوه داشته قدم میزده یه زمرد پیدا کرده به وزن یازده و نیم کیلوگرم !
اونوخ من یه بیست و پنش تومنی توی خیابون دیدم خم شدم وردارم خِشتکم جر خورد !
.
.
.
همیشه من دنبال جواب این سوال بودم :
چرا سیصد تومن ، سی تا صد تومنی نمیشه ؟؟؟
ولی هشتصد تومن ، هشت تا صد تومنی میشه ؟؟؟
نه واقعا چرا ؟
.
.
.
مامانم چند روزیه رفته مشهد ، دیروز لباسهای تمیز تموم شدند ؛ ذخیره ی ظرف و کاسه هم نهایتا تا دو روز دیگر جوابگوئه !!!
یه دکتر زنش میمیره روی سنگ قبرش می نویسه : آرامگاه زری همسر دکتر رحیمی مختصص زنان و زایمان ، مطب : خیابان جلفا کوچه سوم پلاک 20 از ساعت ... !
یارورو میکنن رئیس صدا و سیما، بعد از دو روز بر کنارش میکنن. رفیقاش ازش میپرسند: چی شد؟ میگه: هیچی فقط وسط اذون آگهی پخش کردیم!
آدم خوره با پسرش رفته بودن آدم شکار کنن، یه زنه رو میبینن خیلی چاق بوده، پسره میگه بابا اینو بخوریم؟ باباهه میگه: نه این همش چربیه، به درد نمیخوره. میرن تا به یه زنه لاغره میرسن، پسره گرسنش شده بوده، میگه: بابا جون اینو بخوریم؟ باباهه میگه: نه بابا این خیلی لاغره فایده نداره. دوباره راه میفتند، بعد از یک مدتی میرسند به یه زنه خوشگلِ باحال. پسره دیگه داشته از گشنگی ضعف میرفته، میگه: بابا جون دیگه اینو بخوریم؟ باباش میگه: نه پسرم، اینو میبریم خونه، مامانو میخوریم!
.غضنفر برق خونهشون رفته بود، یه قابلمه برمیداره میره در خونه غضنفر شماره 2 و میگه: میشه یک کم برق به ما قرض بدید؟
دومی میگه: دیونه لااقل یه ظرف پلاستیکی میآوردی که برق نگیرت
یارو میره شنگول آباد از نفر اولی که می بینه میپرسه: من اینجا غریبم کجا باید آمپول بزنم؟
بارو شلوارشو میکشه پایین میگه اینجا!!!!
?.غضنفر توی آلمان سوار مترو شده بوده، یه دفعه مترو ترمز میکنه و غضنفر میفته رو یه زن آلمانیه. زنه با متانت میگه: به همنوع خود آزار مرسانید،«گوته». یکم میگذره مترو دوباره ترمز میکنه، و این دفعه زن آلمانیه میفته رو غضنفر. غضنفر هم که خیلی منتظر فرصت بوده تا فرهنگ والای ایرانیشو به رخ بکشونه میگه: اینجانب غضنفر باسلام زنیکه لکاته این هیکل لاشیتو جمع کن، «با تشکر فر یعنی غضنفر»!
میدونین شنگول آبادی ها به هفتصد و پنجاه گرم چی میگن؟
میگن نیم کیلو و نیم !!
?.یک روز راننده تاکسی از مسافرش میپرسه: آقا ببخشید شما ژاپنی هستید؟
اون میگه نه.
بار دوم ازش میپرسه: شما ژاپنی هستید؟
بازم میگه نه.
بار سوم بازم میپرسه، یارو از کوره در میره میگه: آره!
راننده تاکسی میگه: به قیافت نمیاد!
.به یارو میگن: سفر حج چطور بود؟
میگه: عالی. خیابوناش تمیز، برجاش بلند، ماشینا همه آخرین مدل. یه جای دیدنی هم داشت که خیلی شلوغ بود من نرفتم.
جک های جدید 91 و جک های خیلی خنده دار بخونید حال کنین نظر هم بدین
غضنفرمیره سیرک میگه میخوام استخدام بشم!
میگن چه کارى بلدى؟
میگه بلدم اداى کلاغ رو در بیارم!
میگن اونو که مام بلدیم:قار قــار...!بفرما بیرون...
غضنفر هم پـــ ـــرواز میکنــه و میــره..!:
غضنفر میره کولر بخره، یارو میگه کولر آبی میخوای؟ میگه: فرقی نمیکنه، قرمز بده.
یعنی اگه رو نوشابه نمی نوشتن “خنک بنوشید” ، من میجوشوندم بعد میخوردم !!!
.
.
.
یکی از فانتزیام اینه که دکتر بشم بعد یه روز تو خیابون راه برم یه ماشین بزنه بهم
منم محل ندم ، بلند شم تو خیابون راهمو ادامه بدم !
مردم چشاشون گرد بشه ! حالا شاید سوال پیش بیاد که دکتر چی بود این وسط ؟
اون دیگه به شما ارتباطی نداره ! من میخوام تحصیلاتمو ادامه بدم !!!
.
.
.
به غضنفر میگن چرا خودکشی کردی؟ افسردهای؟
میگه نه بابا، خوبم، میخواستم تو اوج خداحافظی کنم !
.
.
.
میگن : تنبلی مادر همه عادت های بد ماست !
ولی خب به هرحال مادره و احترامش واجبه !
.
.
.
گفتم که لبت….گفت آب حیات
گفتم دهنت …گفت حب نبات
گفتم که توانم دهم بوسه بر آب حیات؟
گفت د نه د اونو بده به بابات !
.
.
.
رفیقم اسم خانومم رو توی شناسنامه دیده. میگه: زنته؟
میگم: پ ن پ دختر همسایمونه اسمش تو شناسنامه باباش جا نشده اینجا زدن گم نشه!
--------------
از غضنفر می پرسن ارتحال چی؟ میگه نمی دونم هر چیه از اسهال بدتره چون بابام گرفت مرد
غضنفر داشته از کنار یک چاه رد میشده میبینه یکی از ته چاه داد میزنه کمک کنید, تو رو خدا کمک کنید... غضنفر جواب میده اخه احمق جان ته چاه جای گدایی کردنه؟
این ایرانی ها یه مسابقه مهارت شمشیر زنی میذارن . بعد از مسابقه خبرنگار با سه نفر اول مصاحبه می کنه ....
اول میره سراغ نفر سوم:
شما چی شد که نفر سوم شدی ؟
نفر سوم یه مگس رو تو هوا با شمشیر دو نصف میکنه .....
خبرنگاره میره سراغ نفر دوم . نفر دوم هم یه مگس به خبرنگار نشون میده با شمشیر تو هوا دوتا بالشو میزنه ....
خبرنگار هاج و واج می مونه که نفر اول چه شاهکاریه ؟
به نفر اول که غضنفر بوده میگه شما چه مهارتی نشو ن دادی؟ غضنفر یه مگس نشونش میده با شمشیر تو هوا مگس رو میزنه...مگسه اول میفته زمین بعد بلند میشه دوباره پرواز میکنه...
خبرنگارمیگه ...این که رفت!
غضنفر میگه رفت ... ولی دیگه هیچوقت بچه دار نمیشه ....
وقتی خدا حیف نون رو آفرید فرشته ها پرسیدن تعظیم کنیم خدا گفت نه فرار کنید تو دستش سنگه
غضنفر حیف نون رو تو خیابون میبینه که یه کیسه رو دوشش میبره ، میپرسه :
چی تو کیست داری ؟
حیف نون : مرغه ، میبرم خونه !
اگه بگم چند تا مرغ تو کیسه داری یکیشونو بهم میدی ؟
حیف نون : تو بگو ، اصلا جفتشونو میدم بهت !
خوب اممممممممم ، پنج تا ؟
ه عشق در نگاه اول اعتقاد داری ؟ یا دوباره از جلوت رد شم ؟
قط یه زن ایرانی میتونه به شوهرش بگه :
من پنج دقیقه میرم خونه فلانی ، هر نیم ساعت یک بار غذا رو هم بزن …
.
میدونم بیداری ، داری ستاره ها رو می شماری ولی یکیشون کمه
چون داره بهت اس ام اس میده !!!
من هم خوابم نمی بره ، دارم گوسفندهارو می شمارم ولی یکیشون کمه
چون داره اس ام اس می خونه !
آگهی استخدام حیف نون
به یک عدد کارگر پیچیده نیازمندیم !
آیا میدانستید که
انسانها به جز کودکِ درون یک عدد خر درون هم دارند !
که گاهی زمام امور را به دست میگیرد !
میدونی چی از صدتا ف حش بدتره ؟؟
مشترک گرامی با شارژ 1085000 ریال دیگر برنده 1000ریال اعتبار رایگان می شوید !
در دنیایی که همه یا گوسفندند یا گرگ
ترجیح میدهم چوپان باشم
همدیگر را بدرید
? ?? ?
قدیما یکی چشم میخورد واسش تخممرغ میشکستن
الان یکی تخممرغ میخوره چشمش میزنن
قت کردید هر وقت تو زندگیتون یه روزنه امید پیدا میشه
سریع یه پتروس فداکار پیدا میشه انگشتش رو میکنه توش !!!
.
غضنفر یخچال میخره ، زنش میگه : پس آنتنش کو ؟
پسرش میگه : مگه کولره که آنتن داشته باشه ؟؟؟
شب امتحان خوابگاه دخترا: واااای فقط 4 دور کتاب خوندم به دور 5 نرسیدم میفهمی؟
خوابگاه پسرا:احمق مگه نمیگم شاه دسته منه رد کن !!
گرگه در خونه بزبزقندی رو میزنه ؟
شنگول میگه : کیه ؟
گرگه میگه : منم آقا گرگه …
شنگول و منگول و حبه انگور تحت تاثیر صداقتش قرار میگیرن و درو باز میکنن …
یگن واسه کسی بمیر که برات تب کنه ، الان یه نمه تب دارم ، برنامت چیه ؟
کوتاهترین فاصله برای گفتن دوستت دارم یه لبخنده …
نیشتو میبندی یا بزنم فکتو بیارم پایین ؟
تعداد صفحات : 4