loading...
►███▓▒░░ضامن چت ░░▒▓███◄
ضددختر

مجیدقزوین بازدید : 19 دوشنبه 02 بهمن 1391 نظرات (0)

صبح زود رسیدم خونه، شب کار بودم، خیلی خسته بودم تازه خوابم برده بود 

 

دیدم یکی داره بالاسرم باهام شوخی میکنه و قلقلک میده 

کف پامو فکر کردم داداشمه

 گفتم کرم نریز پدر سگ

 یهو چشمو باز کردم دیدم بابامه، 

بابای ما هم قاطی بلند بلند مادرمو صدا زد: خانوووووووووووووم بیا تحویل بگیر

 پسرت به من میگه پدر سگ :|


 مادر ما هم بنده خدا تازه از خواب پاشده بود حالیش نبود گفت غلط کرده، پدر سگ خودشه

 بابام گفت تو نمیخواد طرفداری کنی :|

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
عضویت در سایت

عضویت

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1528
  • کل نظرات : 9
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 19
  • آی پی امروز : 34
  • آی پی دیروز : 64
  • بازدید امروز : 1,317
  • باردید دیروز : 356
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 2,401
  • بازدید ماه : 4,555
  • بازدید سال : 27,499
  • بازدید کلی : 80,922