loading...
►███▓▒░░ضامن چت ░░▒▓███◄
ضددختر

مجیدقزوین بازدید : 15 دوشنبه 02 بهمن 1391 نظرات (0)

یارو نشسته بود داشت تلویزیون میدید که یهو مرگ اومد پیشش !

 


 مرگ گفت : الان نوبت توئه که ببرمت !


 مرده یه کم آشفته شد و گفت : داداش اگه راه داره بیخیال ما بشو بذار واسه بعدا 

 مرگ:نه اصلا راه نداره ! همه چی طبق برنامست ! طبق لیست من الان نوبت توئه


 مرده گفت : حداقل بذار یه شربت بیارم خستگیت در بره بعد جونمو بگیر . . .


 مرگ قبول کرد و مرده رفت شربت بیاره ! توی شربت ۲ تا قرص خواب خیلی قوی ریخت !


 مرگ وقتی شربته رو خورد به خواب عمیقی فرو رفت . . .


 مرده وقتی مرگ خواب بود لیستو برداشت اسمشو پاک کرد نوشت آخر لیست و

منتظرشد تا مرگ بیدار شه . . .


 مرگ وقتی بیدار شد گفت: دمت گرم داداش حسابی حال دادی خستگیم در رفت

به خاطر این محبتت منم بیخیال تو میشم و میرم از آخر شروع به جون گرفتن می کنم..

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
عضویت در سایت

عضویت

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1528
  • کل نظرات : 9
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 19
  • آی پی امروز : 25
  • آی پی دیروز : 64
  • بازدید امروز : 786
  • باردید دیروز : 356
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 1,870
  • بازدید ماه : 4,024
  • بازدید سال : 26,968
  • بازدید کلی : 80,391