صدای پایت گوشم را نوازش میدهد
گویا فقط تو در افکارم قدم میزنی
هیچ چیز جز تو نمیبینم
شاید فقط چهره ی تو را بازتاب میکنند
عینک ها بر چشمانم
و هر سو قدم بر میدارم
بی شک در راه توست
که طناب عطر تنت
مشامم را بر تن این جاده استوار
و قدومم را پیوسته نگاه میدارد ؛
و باز قدم بر میداری ؛
دوباره همه چیز پریشان می شود
حتی افکاری که چنین موزون
مرورت میکردند ..!!
ضددختر