loading...
►███▓▒░░ضامن چت ░░▒▓███◄
ضددختر

مجیدقزوین بازدید : 13 شنبه 23 دی 1391 نظرات (0)

امان از من بریده

دیگر بغض هم ، بیقراری میکند ،

در گلویم

و لرزش شانه هایم

به چشم می آورد

اشک بر گونه هایم را

و هق هق صدایم

آزار میدهد قلب دیگران را

واگیر دارد ...

این جا گریه واگیر دارد

همه بغض برای هم سوغات می آورند

و هر لحظه ، نبودت ،

این گونه رسوایم میکند ...!!

مجیدقزوین بازدید : 27 شنبه 23 دی 1391 نظرات (0)

تنهایی ، غم ، حسرت و بغض

دنیای مرا فرا گرفته اند

دیگر جزئی از دنیایم شده اند

نه ، باید بهتر بگویم

دنیای جدید مرا ساخته اند

بعد از رفتن تو  !!

و حالا انتظار

جزء شده !!

اما...

جزء به جزء و ثانیه به ثانیه

تمام ساعاتم را در بر گرفته

و من ...

هنوز در خیابان های غربت قدم میزنم

زیر باران و بارش اشک بر گونه هایم

دوباره همه چیز دست در دست هم میدهند

تا سیگاری روشن کنم

و ادامه ی راهی بی پایان ...!!


مجیدقزوین بازدید : 20 شنبه 23 دی 1391 نظرات (0)

کلاغ ها پر میزنند ، دوباره در آسمان

غوغایی بپا  می شود

از هجومشان

و فریاد هایشان بر سر یکدیگر

کلافه میشوم از این تکرار

تکرار غروبی دیگر را برایم یاد آور میشود

گذشت روزی از روزهای انتظار

و تکرار نبودت

تکرار غم ، تکرار تنهایی و تکرار افکار بی روحت ...!!

 

مجیدقزوین بازدید : 24 شنبه 23 دی 1391 نظرات (0)

می خواهم جان را فدا کنم

اما نه برای تو ، برای عشق

باز غم را بر دوش میکشم

اما نه برای تو ، برای عشق

در تنهایی تحمل میکنم بغض را درون گلو 

اما نه برای تو ، برای عشق

افکار هرزت را دور میریزم

اما نه برای تو ، برای عشق

قلبم را با حسرت پیوند میزنم

اما نه برای تو ، برای عشق

دیگر اسیر درد نمیشوم

اما نه برای تو ، برای عشق

و عشق را کنار میگذارم

اینبار برای داشتن تو ...!!

مجیدقزوین بازدید : 24 شنبه 23 دی 1391 نظرات (0)

صدای همهمه آغاز میکند

همهمه ی هجوم افکارترا

و باز غم بر دلم می نشیند

در شلوغی و این همه فریاد

غرق میشوم در تنهایی !!

ابروهایم گره میخورند در هم

چشمانم به سوز می آیند

و شانه هایم ...

دوباره بغضی ترکید !!

مجیدقزوین بازدید : 20 شنبه 23 دی 1391 نظرات (0)
این بار ، دوباره ، اینجا

زمانی که سنگینی سکوت

بر دوش تنهایی آوار میشود ...

صدای خرد شدن قامت خمیده

و صورت زرد ِ برگ درختان

زیر پاهایم

به گوش میرسد !!

و عریانی درختان در هم تنیده

از ســــــر مـــــا

در مقابلم

چشمانم را محو تماشا میکنند !!

تا باز به یاد بیاورم

تو را کم دارم ...!!

مجیدقزوین بازدید : 15 شنبه 23 دی 1391 نظرات (0)

من ماندم و تنهایی ،

من ماندم و غم

لحظات انتظار را بدون زمزمه های همیشگی

سر میکشم

یادت چه ها که نمی کند با این دل

فریادها را سر میدهم

زمستی و سستی ..!!

اما گاهی آنقدر انتظارت را میخانه به میخانه

سرمیکشم

هوشیاریم

همچون صبر و تواناییم

دیگر کم می آورند

هرچه بیشتر مینوشم

مست و غزل خوان به تو می اندیشم

اما ...

من همچون آن مثلم :

« می نخورده مست است »

ببین افکارت چه بر سرم آورده ...!!


مجیدقزوین بازدید : 23 شنبه 23 دی 1391 نظرات (0)

سرد و یخ زده است

مانند پایی که در برف قدم برداشته 

سنگ دل و بی احساس میشود

مانند تکه ای برف که کنار خیابان جان داده

قلبم چه ها که نمیکشد ...!!

بی تو ، بی احساس و از سرما یخ زده ...؟؟


 

مجیدقزوین بازدید : 14 شنبه 23 دی 1391 نظرات (0)

این بار افکار درهم ریخته ام را

گره به گره باز میکنم از هم

هر دم آهی می کشم

در نبودت ،

و جان میدهم بر گذر افکارت در ذهن

چه پریشان ،

تمام رشته های افکارم ،

پنبه میشوند در نبودت ...!!

آوار میشود سکوت بر سر تنهاییم

و من زیر این آوار به خواب رفته ام ...

تو را دوست دارم  ، هنوز !!

همانگونه

این خواب را !!

اگر ابدی شود ...!!

 

 

 

مجیدقزوین بازدید : 57 شنبه 23 دی 1391 نظرات (0)

می خواهم آغاز کنم

اما

بدون تو نمیتوانم

اشک میریزم

نمناک میشود

دفترم

همچون گونه ام

و قطرات اشک

تدوین میکنند

جملاتم را در نبودت 


مجیدقزوین بازدید : 12 شنبه 23 دی 1391 نظرات (0)

گلویم تب کرده

او هم کم دارد

من ، تو را و او ، بغض را

چشمانم عرق میکنند

از گرمای نبودنت

تنهایی ، گریزان شده از بودنم

و غم ، فراوان میشود در اندامم

قلبم ، خون میگرید از فراغت

دیگر خودکار هم ، دستانم را یاری نمیکند

و باز کم میشوی در افکارم

« من ، تنها و خسته »

مرور میکنم تمام خاطراتت را 

مجیدقزوین بازدید : 22 شنبه 23 دی 1391 نظرات (0)

جهان برایم مخدوش است

هر جای این نقشه پا میگذارم

در نبودت خطی سرخ بر جاده میزنم

کم کم به افکارم نزدیک میشوم

ولی خیلی وقت است

دور قلبم خط سرخ را کشیده ام

« ورود ممنوع »

مجیدقزوین بازدید : 21 شنبه 23 دی 1391 نظرات (0)

هنوز جای پایت بر جان حیاط مانده

هنوز قلم از دستانم بر زمین ننشسته

گویی دلخوش مانده

تا روزی با دیدن جای پایی معکوس

از بازگشتت بنویسد

و من قاب گرفته ام در ذهنم

عکس لبخندت را

تا هم جان را مرهم باشد

و هم عشقی شود

برای رقصاندن خودکار !!

مجیدقزوین بازدید : 24 شنبه 23 دی 1391 نظرات (0)

سکوت میکنم !!

 برایم بگو

میشنوم

تمام نامه هایت را !!

تمام فریاد هایت را !!

پیله ی سکوت را میدرانم

به اندازه کافی شُخم زدی بر اعصابم

با نماندنت

حالا میخواهم بنویسم

تا باز صدای زیبایت را ...

 باز لبانت جان ببخشند بر جانم

 باز رفتن نزدیک و غم نزدیکتر میشود

ولی اینچنان که میبینم

تو هستی و غم مرا در بر میگیرد

 مبحوس میشوم در همان پیله ی سکوت

 تنهایی اینجا ماندنیست در فراغت

افکارم ، چه عاشقانه تو را درکنارم احساس میکنند ..!!


مجیدقزوین بازدید : 22 شنبه 23 دی 1391 نظرات (0)

اینجا دلی شکسته و جانی خسته است

آرام قدم بردار ، نکند صدایش یاد آوری کند

رفتن معشوق را

که باز خون میکند دل را

و آتش زیر خاکستر را روشن ،

و زیر پا نگذاری تکه های دل را

که درد را بیدار می کند

مجیدقزوین بازدید : 25 شنبه 23 دی 1391 نظرات (0)
پس هوای ابری این چند روزه برای بارش باران بوده

سقوط ، هبوط ، نزول یا هدیه ای آسمانی

هرچه نسبت دهی باز مایه طراوت است

باران را به تو ، طراوت را به دیگری

و شاید شادی را به من ببخشد

تو ، میدانم که در پوست نمیگنجی

ومن انتظار میکشم چهره شادمانت را ببینم

و شادباش بگویم

آمدن باران را ...!!

 

+ تقدیم به دوست عزیزم امیر قنبری 

 

 

مجیدقزوین بازدید : 13 شنبه 23 دی 1391 نظرات (0)

 

صدای پایت گوشم را نوازش میدهد

گویا فقط تو در افکارم قدم میزنی

هیچ چیز جز تو نمیبینم

شاید فقط چهره ی تو را بازتاب میکنند

عینک ها بر چشمانم

و هر سو قدم بر میدارم 

بی شک در راه توست

که طناب عطر تنت

مشامم را بر تن این جاده استوار

و قدومم را پیوسته نگاه میدارد ؛

و باز قدم بر میداری ؛

دوباره همه چیز پریشان می شود

حتی افکاری که چنین موزون

مرورت میکردند ..!!

 

 

مجیدقزوین بازدید : 75 شنبه 23 دی 1391 نظرات (0)
دوباره میخواهم گم شوم

در گرد باد افکارت

این جا نیستی ، طوفانی به پا شده در ذهنم

جور باران را مانند همیشه چشمانم می کشند

و هوای گرفته را بغض درون گلویم تداعی میکند

نفس هایم به شماره می افتند

قلبم خسته میشود از تکرار کار همیشه اش

میخواهد از سینه ام فرار کند

دیگر تنهایی و سکوت هم درمان نمی کنند

درد اینهمه غمِ نبودت را

 دوباره خودکار می ترسد از لرزش دستم

شاید

شاید اگر نامت را بر زبان نمی آورم

اینان دلیل بر بی وفاییم دانند

اما

بدان ، نامت در ذهنم

این گونه طوفان به پا کرده ...!!


مجیدقزوین بازدید : 24 شنبه 23 دی 1391 نظرات (0)

خودم را گم کرده ام در فرسنگ ها دورتر از خودم...
کسي پيدا نيست در اين هواي مه آلود، گويا خودم هم رفته ام از اين شهر پرآشوب دلم

مجیدقزوین بازدید : 31 شنبه 23 دی 1391 نظرات (0)

 

خدایا


به تو سپردمش 

اما یه خواهشی ازت دارم 

یه روزی

یه جایی 

بغل یه غریبه 

"مست مست"

بدجوری یاد من بندازیش...

 

 

ارزان تـــــــر از آنچه که فکرش را بکنی بــــودی

ولی ،

برای مـــــــــن ؛

گران تمـــــــــام شدی….

 

.

.

 

در یک روز خزان پاییزی پرستویی را در حال مهاجرت دیدم به او گفتم:

چون به دیار یارم میروی به او بگو دوستش دارم ومنتظرش می مانم.

بهار سال بعد پرستو نفس نفس زنان آمد.

و گفت:

دوستـــــش بدار ولی منتظــــــــرش نمـــــــــان...

 

 

حماقت چیست…؟
این که من…
تو را…
با تمام بدی هایی که در حقم میکنی…!!
هنوز…
دوست دارم
 
 
هيچوقت نگذاريد در زندگي
 
کسي که شما فقط ” يکي از انتخابهايش ” هستيد
 
برايتان تبديل به ” اولويت ” شود!
 
 
 
مدت هاست تنها چیزی که مرا یاد ِ تو می اندازد


طعنه های دیگران است !


شاید اگر این " دیگران " نبودند ،


تو زودتر از اینها


برای من مـُرده بودی ...

مجیدقزوین بازدید : 23 شنبه 23 دی 1391 نظرات (0)

خوبم…!

 

باور کنید…؛

اشک‏ها را ریخته‏ام…

غصه‏ها را خورده‏ام…؛

نبودن‏ها را شمرده‏ام…؛

این روزها که می گذرد…

خالی‏ام…؛

خالی‏ام از خشم، دلتنگی، نفرت…؛

و حتی از عشق…!

خالی‏ام از احساس…

مجیدقزوین بازدید : 13 شنبه 23 دی 1391 نظرات (0)

برو ای خوب من ، هم بغض دریا شو ، خداحافظ

برو با بی کسی هایت هم آوا شو ، خداحافظ

تو را با من نمی خواهم که « ما » معنا کنم دیگر

برو با یک « من » دیگر بمان « ما » شو ، خداحافظ

دیدی اخر تورو تنها گذاشتم و رفتم

دیدی چیزی توی دستام نداشتم و رفتم

حالا خونه ام شده تاریک و رفیقم خاکه

من همونی ام که میگفتی دلم تاریکه

می بینم سرمزارم اومدی گریونی

پیرهن مشکی پوشیدی


مجیدقزوین بازدید : 24 شنبه 23 دی 1391 نظرات (0)

 

خیلی سخته

نصفه شب بغض گلوتو بگیره و

دلتنگش بشی فکر کنی شاید مثل قدیما

باز هم یه sms گاه و بیگاه بده وبپرسه

خوابی یا بیدار...؟

ولی باید قبول کنی اون هیچوقت مال تو نبوده...

مجیدقزوین بازدید : 25 شنبه 23 دی 1391 نظرات (0)
بوی گنــــــــــــــد خیانــــــــــــت تمــــــــــــام شهــــــــر را گرفتـــــــــه...!

مردهـــــــــــــــــای "چشــــــــــــــــم چــــــــــــران" زن های "خـــــــــائن"

پســـــــــــــــــرهای "شهـــــــوتی

" دختـــــــــرهای "پــــــــــــــول پرست"

 

پـــــــــــــــس چه شـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد؟؟؟


چــــــیـــــــدن یک سیــــــــــب و اینـــــــــهمه تقـــــــــــــــــــــــــــــــاص؟!


بیـــــــــــچاره "آدمــــــــــــ" بیـــچـــــــــاره "آدمـــــــــــــــــــــــیــــــــــــــــت"


بعـــضی وقتـــــا فکر میکنم شیــــــطون حــق داشــت سجــــــــده نکرد
مجیدقزوین بازدید : 18 شنبه 23 دی 1391 نظرات (0)

 

عکس عاشقانه ماه

مهم نیست
دور باشی
یا که نزدیک
از رو به رو بیایی
یا که رو برگردانی از من
ماه رو از هر طرف که ببینی ماه است...

 


تقدیم به نفسم که ماه زندگیمه

مجیدقزوین بازدید : 15 شنبه 23 دی 1391 نظرات (0)

دلم برای یک نفر تنگ شده٫

 

نه میدانم نامش چیست نه میدانم چه میکند٫

حتی خبری از رنگ چشمانش هم ندارم٫

رنگ موهایش هم نمیدانم

                       فقط میدانم باید باشدونیست!

مجیدقزوین بازدید : 18 شنبه 23 دی 1391 نظرات (0)

مادرم مرا ببخش...
دردهای بدنم بهانه بود
کسی رهایم کرده بود که صدای گریه هایم
اشک هایت را در آورده بود(به سلامتیه مامانم که همیشه بهترین هم رازمه)

مجیدقزوین بازدید : 26 شنبه 23 دی 1391 نظرات (0)

گاهے دل ـَت بہانہ هایے مے گیرد کہ خودتــ انگشتـ بہ دهان 


مے مانے 

گاهے دلتنگے هایے دارے کہ فقط باید فریادشاטּ بزنے اما سکوتـ 

مے کنے 

گاهے پشیمانے از کرده و ناکرده اتـ 

گاهے فقط دل ـَت مے خواهد زانو هایتـ را تنگـ در آغوش بگیرے 

و گوشہ اے 

؛ گوشہ تریـטּ گوشہ اے ...! کہ مے شناسے بنشینے و فقط نگاه کنے 

گاهے چقدر دل ـَت براے یکــ خیال راحتــ تنگــ مے شود

گاهے دلگیرے ؛ شاید از خودتــ ...شاید...

 

مجیدقزوین بازدید : 19 شنبه 23 دی 1391 نظرات (0)
آنـقـَدر باوَرت دارم کـِه وَقتـی می گـویی بــاران خـیس میشـَوَم . . .

 

نفسم من اینقدر باورت دارم که خودت هم باورت نمیشه پس عاشقانه دوست دارم

مجیدقزوین بازدید : 17 شنبه 23 دی 1391 نظرات (0)

•●♥ قـــــول میدهـــــم " لام تــــا کام " حرفـــــى نزنـــــم

فقـــــط بگـــــذار از ” دال تـــا میم ” بگویــــم 

بگـــــذار بگویـــــم کـــه “ ღ دوستتـــ دارم ღ ” ♥●•

مجیدقزوین بازدید : 24 شنبه 23 دی 1391 نظرات (1)

همه یک طرف
تو یک طرف !
آن ها مرا
تنها به روزمرگی های زیبا می رسانند !
اما "تــــــــــو"
مرا به همه ی هستی ام باز می گردانی !!



مجیدقزوین بازدید : 14 شنبه 23 دی 1391 نظرات (0)

عشق و شهوت زاده یک مادرند

هردو عصیان پیشه و رسوا گرند

دل سرای عشق و لب جای هوس

بی هوس عشق است در بند قفس

ای بسا شبها که لیلی در خفا

خفته در آغوش مجنون بی صدا

شایدا لبهای شیرین هم دوصد

بر لب فرهاد عاشق بوسه زد

عشق ورزی را هوسبازی مخوان

هرچه میخواهی در آغوشش بمان

عشق و شهوت را جدا کردن چرا؟

عاشقی را بی صفا کردن چرا؟

چون به جمع عاشقان گشتی قرین

تن بده بر بوسه های آتشین

عضویت در سایت

عضویت

تعداد صفحات : 3

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1528
  • کل نظرات : 9
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 19
  • آی پی امروز : 20
  • آی پی دیروز : 64
  • بازدید امروز : 656
  • باردید دیروز : 356
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 1,740
  • بازدید ماه : 3,894
  • بازدید سال : 26,838
  • بازدید کلی : 80,261