روز تعطیــل باشــد
غـــــ ـــروب باشــد
بــــ ــاران هم ببارد
احــــساس میکنی
بلاتکلیف ترین آدم دنیــ ـــا هستی
روز تعطیــل باشــد
غـــــ ـــروب باشــد
بــــ ــاران هم ببارد
احــــساس میکنی
بلاتکلیف ترین آدم دنیــ ـــا هستی
آهای گالیله ،
اینقدر به فرضیه ات نناز ...
اکنون دیگر زمین گرد نیست ،
از بس که آدمها برای هم چاه کنده اند
امیدوارم خوشت بیاد.
مهمان ناخوانده ی قلبم…
بمان…
بمان، که ماندنت را سخت دوست دارم…
گــاهــی وقــتــهــا مــجــبــوری اَحــمـق بــاشـی !
رویِ کــاغـَـذ مــیــنــویــســم
دَســتــهــایِ تـــُـو . . .
و رویِ آن دســت مــیــکــشــم . . . !!!
خدایــــا !
خط و نشان دوزخـــــت را برایـــم نکش !
جهنم تـــــر از نبــــودنش
جایـــی سراغ ندارم…
من همیشه از اول قصه های مادر بزرگ می ترسیدم
و آخر هم به واقعیت می پیوست…
یکی بــــود…یکی نــــــبود…!!!
طعم سیب میدهد لبهایش
و من گناه کارترین حوای زمینم
بهشت همین جاست
در آغوش تو…
با لب های ممنوعه ات…
تازه فهمیدم چرا پشت سر مرده ها آب نمی ریزند …
چون این دنیا ارزش برگشتن ندارد …!
چه کسی برای عشق بازی من…
شعر اتل متل خواند…؟؟؟
که پایت را به راحتی از زندگیم ورچیدی….
صبر کن!!!
برگرد…
چمدان هایمان اشتباه شده…
دلم را به جای خاطراتت برده ای…
عاشق دوست داشتنتم.بهم بال پرواز میده
ای عشق ما را رها مکن
من شکستن نمیدانم ،
ولی هر کس از کنارم گذشت شکستن را خوب بلد بود
دلم را، عهدش را ، غرورم را ، کمرم را..دلم را با نگاه سردش..و
کمرم را.. با رفتنش
دیگر احتیــاط لازم نیستــــــ…
شکستنی ها شکست،
هرطور مایلیـــــد حمــــل کنیــــــد…!!!
یکرنگ که باشی،
زود چشمشان را میزنی،
خسته میشوند از رنگ تکراریت،
این روزها دوره ی رنگین کمان هاست…
تلخی این روزهایم را ببخشید…
دیگر قندی در دلم آب نمیشود…
درد مرا شمعـــــــــی می فهمد …
که برای دیدن یـــــــک چیز دیگــــر ،
آتشـــــــــش زدنــــد …
بی خیال است…
خیلی بی خیال…
همان کسی که…
تمام خیال من است…
کوچ پرندگان به مــــن آموخت ،
وقتی هوای رابطه ســــرد است ،
باید رفتـــــــــــــــ
در خاطری که ” تویـــی ” دیگران فراموشند ،
بگذار در گوشت بگویم
” میـــخواهــمــــــــت ” …
این خلاصه ی ،
تمام حرفای عاشقــــانه دنـــیاست …!!!
یکی نبود هنوزم نیست!دوستت دارم عزیزم
یکی بود …
یکی نبود …
بدجوری هم نبود…
همه ی عمرم را جمع می کنم
و برای دیدن تو
آماده می شوم
عجله کن
فرصت فکر کردن نیست
با همین یک نگاه
باید عاشق شویم …
برای پروانه شدن پیله ی دستان تو کافیست…
من را محکم تر در آغوش بگیر…
هر روز…
این عشق یکطرفه را طی میکنم…
یکبار هم تو گامی بدین سو بردار…
نترس…!
جریمه اش با من!
از آنسوی تنهایی
از آنسوی بغض
از آنسوی باران
کسی صدایم میکند؛
تو بگو
…بروم یا بمانم؟!
آدم خوب قصه های من!!
دلتنگت شده ام، حجمش را میخواهی؟؟؟
خدا را تصور کن…
سلام ای ارزوی قدیمی...
باختی در کار نیست.
برای تو
قلبم را ریسک می کنم
یا می برم….
یا می میرم….
این روزها دچار سر گیجهام
تلخ تر از تلخ…
زود می رنجم ، انگار گمشدهام! حتی گاهی میترسم …
چه اعتراف بدی…
شاید لحظه کوچ به من نزدیک شده، دلم هوای سردی غربت دارد …
چشمهای تــو ، یک مرضِ مسری دارند
هربار نگاه می کنم …
تب می کند ، وجودم …
یــادم بــاشـــد ، امشب بعضی از آرزوهایم را دَم ِ در بگذارم
تــا رفتگـــر ببــــرد ! بیچــاره او
ما بقــی را هم نقــدا” بــا خود بــه گور می بـــرم
ما بقــی همــان ” آرزوی بــا تــو بودن ” است
نتــرس جانکم
حتــی آرزوی ِ داشتنت را هم بــه کســی نمی دهم
منفی تر از دنیا
قفسی می سازم از جنس فراموشی،دیوارهایش را نسبت به هیاهو مقاوم می سازم نمی خواهم خلوت تنهاییم را هیچ چیز بر هم زند.تا می توانم کنارش خار می گذارم نمی خواهم عظمت عشق مبتلایم کند.این گونه آسوده ام زیرا دچار نفرت هم نمی شوم.دنیای بی احساس برابر است با آرامش محض.....
بگذار اعتراف کنم که بدجور دلم برایت تنگ شده. فکر نکن بی وفا هستم، دلم از سنگ نشده… اعتراف می کنم اینک در حسرت روزهای شیرین با تو بودنم. باور نمی کنم اینک بی تو ام. کاش می شد دوباره بیایی و یک لحظه دستهایم را بگیری کاش می شد دوباره بیایی و لحظه ای مرا ببینی تا دوباره به چشمهایت خیره شوم، تا بر همه غم و غصه های بی تو بودن چیره شوم… کاش می شد دوباره بیایی و لحظه ای نگاهت کنم، با چشمهایم نازت کنم. در حسرت چشم هایت هستم، چشم هایی که همیشه با دیدنش دنیایم عاشقانه می شد. بگذار اعتراف کنم که بدجور دلم هوایت را کرده. در حسرت گرمی دستهایت، تا کی باید خیره شوم به عکس هایت، هنوز هم عاشقم، عاشق آن بهانه هایت… کاش بودی و به بهانه هایت نیز راضی بودم، کاش بودی و من دیگر از سردی نگاهت شاکی نبودم. هر چه خواستم از تو بگذرم از همه چیز گذشتم جز تو، هر چه خواستم فراموشت کنم همه را فراموش کردم جز تو، هر چه خواستم به خودم بگویم هیچ گاه ندیدم تو را، چشم هایم را بستم و باز هم دیدم تو را. هر چه خواستم دلم را آرام کنم ، آرام نشد دلم و بیشتر بهانه تو را گرفت، هر چه خواستم بگویم بی خیال، بی خیالت نشدم و به خیالت تا جایی که فکرش هم نمی کنی رفتم… می خواستم با تنهایی کنار بیایم، دلم با تنهایی کنار نیامد، می خواستم دلم را راضی کنم، یاد تو باز هم به سراغم آمد، می خواستم از این دنیا دل بکنم، دلم با من راه نیامد… بگذار اعتراف کنم که دلم در چه حالیست، بدجور از نبودنت شاکی است، هر جا هستی برگرد که اصلا حالم خوب نیست…پــرنـده هـم کـه بــاشـی … وقــتی عــاشـق قفـس مـی شـوی پـــر زدن را فــرامــوش می کـــنی!! پــرنـده هـم کـه بــاشـی … وقــتی عــاشـق قفـس مـی شـوی پـــر زدن را فــرامــوش می کـــنی!!
هـمـــدم تنهــــــــــایی مـــــــن سیگــــــــــــــار
سیگـــــار بعدی رو روشن میکنم
كـــــــامي از لبـــــــش ميگیرم
به جای لبهایی که چندیست نبــوسیده ام
انگشتانم بوی تند سیگـــار میگیرند
همــــون انگشتانی که همچو بـــاد
جنگل مــوهــای تـــورو نــوازش میکردند
دیگر این انــدام سوزان تو نیست که مرا احاطه کرده
دود سیگـــار است و بــــــــس . . .
سیگــارم که به آخـــــر میرسد
لبـــــم را میسوزاند مانند بوســه ای
که تو هنگام خداحافظی به آن تقدیم کردی . . .
ميـــخــواهــــَـــــم ...
دم گــوشـت چـــــيزي بــگويــَــم خــُــــــــــــــــدا !
ايــــــن يــِــک اعــتـراف اســــت
... مـــــــــن بـــي او دوام نــِــمي آورم
حتی یک روز
Godisnowhere !
This can be read as " God is no where " or as " God is noW here " everything in life depends on how you look think positive ...ali zarei
این پیامو عشقم واسم فرستاده
خیلی باحاله نه؟
من به عشق دیدنت راهی به دل بگشوده ام
کهکشانی را برای وصل تو پیموده ام
گر کشم با جان خود رنج و بلای این سفر
عاشقی را در عمل بر بندگی افزوده ام
آنچنان سر مست عشق وصلت یارم که از
شر وسواس هوای نفس خویش آسوده ام
با صفا و مطمئن آیم به کویت دلبرا
گرچه عبدی روسیاه و عاصی و آلوده ام
{مهرزاد}ار خواهی جمال یار خود را بنگری
رمز آن را در نخستین مصرعم بسروده ام
دلتنگ تر از آن که دلم را بشکانی
من آمده ام یا نشود یا نتوانی
من آمده ام تا که به چشم تو بدوزم
چشم های شکست خورده ی رویای جوانی
تنهایی و دل تنگی هایتان را پیشفروش نکنید
فصلاش که برسد به قیمت میخرند !!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
من و این داغ در تکرار مانده / من و این عشق بیدار مانده
مپرس از من چرا دلتنگ هستم / دلم بین در و دیوار مانده
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دیشب از دلتنگیت بغضی گلویم را شکست / گریه ای شد بر فراز آرزوهایم نشست
من نگاهت را کشیدم روی تاریخ غزل / تا بماند یادی از روزی که بر قلبم نشست
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
نگاهت کافیست تا دوباره در هوای آمدنت بمیرم
تو همیشه دعوتی ، راس ساعت دلتنگی !
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
من وجودم به تو مدیون و دلم مامن توست / آرزویم نظری روی تو و دیدن توست
من اگر دور ز تو هستم و دلتنگ شدم / با صدای خوش تو غرق در آهنگ شدم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
به نام خدائی که هستی را با مرگ ، دوستی را یک رنگ
زندگی را با رنگ ، عشق را رنگارنگ ، رنگین کمان را هفت رنگ
شاپرک را صد رنگ ، و مرا دلتنگ تو آفرید
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
نمیدانم از دلتنگی عاشقترم یا از عاشقی دلتنگ تر
فقط میدانم در آغوش منی ، بی آنکه باشی
و رفتی ، بی آنکه نباشی
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
بیا باران را دعوت کنیم ، به جشن دلتنگی رازقی
بیا دوباره عادت کنیم ، به بغض غریبانه عاشقی
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
تمام خنده هایم را نذر کرده ام
تا تو همان باشی که صبح یکی از روزهای خدا
عطر دستهایت ، دلتنگی ام را به باد می سپارد
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
یه حساب تو دلتنگی هات برام باز کن شاید برنده کل دلتنگی هات شدم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
اگه دلتنگ باشی تو ، مثل بارون شروع میشم
که با هر قطره اشکت ، منم که زیر رو رو میشم
همیشه ساده رنجیدی ، همیشه سخت بخشیدی
تورو میبخشم این لحظه ، شاید بازم منو دیدی
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
من دلم تنگ است و یار دلتنگ نیست
حال دل از من نمیپرسی چرا حال پرسیدن که دیگر ننگ نیست
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
از چه دلتنگ شدی !؟ دلخوشی ها کم نیست !
بهتر ببین !
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
تو این دنیا تو این عالم / میون این همه آدم
ببین من دل به کی دادم / به اون کس که نمیخوادم
دلم شیشه دلش سنگه / واسه سنگه دلم تنگه
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دلتنگم و دیدار تو درمان من است / بی رنگ رخت زمانه زندان من است
بر هیچ تنی مباد و بر هیچ دلی / آنچه از غم هجران تو بر جان من است
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
سلام بهونه قشنگ من برای زندگی / آره بازم منم همون بهونه همیشگی
فدایه مهربونیات چه میکنی با سرنوشت / دلم برات تنگ شده بود این نامه و واست نوشت
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
نگاهت کافیست تا دوباره در هوای آمدنت بمیرم ، تو همیشه دعوتی ، راس ساعت دلتنگی !
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دلتنگ دیدار تو ام / ای ماه شهر آرای من
ای چشم های روشنت / آیینه ی فردای من
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
بی حوصله ام
دست خودم نیست
کمی دلتنگ فردایم
فردایی
که تومی آیی
شاید
من نباشم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
شبی باران ، شبی آتش ، شبی آیینه و سنگم
شبی از زندگی سیرم ، شبی با مرگ می جنگم
تو آتش می شوی بر خرمن احساس تنهاییم
تو را با هر نفس می بویم ، اما باز دلتنگم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
من آن ابرم که میخواهد ببارد / دل تنگم هوتی گریه دارد
دل تنگم غریب این در و دشت / نمیداند کجا سر میگذارد
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دلتنگی هایم را به بند میکشم شاید روزی لایق گریبانت شوند !!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
اگر دلتنگی کم آوردی غصه نخور! من به جای هر دویمان دلتنگتم!!!
گاهی دلم می خواهد خودم را بغل کنم!
ببرم بخوابانمش!
لحاف را بکشم رویش!
دست ببرم لای موهایش و نوازشش کنم!
حتی برایش لالایی بخوانم،
وسط گریه هایش بگویم:
غصه نخور خودم جان!
درست می شود!درست می شود!
اگر هم نشد به جهنم...
تمام می شود...
بالاخره تمام می شود...!!!
گـاهــﮯ نـدانـسـتـﮧ از یــک نـفـر بـتـﮯ درســت مــیـکـنـﮯ
آنــقـدر بـزرگ کـﮧ از دســت ابـراهـیـم نـیـز کــارـﮯ بـر نـمـﮯ آیـد
گاه دلتنـــــــگ می شوم دلتنـگتر از تمام دلتنگـــــــــی ها
حسرت ها را می شمارم
و باختن ها
وصدای شکستن را
... نمیدانم من کدامین امید را ناامید کردم
وکدام خواهش را نشنیدم
وبه کدام دلتنگی خندیدم
که چنین دلتنگــــــــــــــــم
مهربانيت را به دستي ببخش ؛ که مي داني با او خواهي ماند ....
وگرنه حسرتي مي گذاري بر دلي که دوستت دارد ... !!!
به "سگ" استخون بدی ..
دورت میگرده
واست دم تکون میده !!!
من به تو "دل " داده بودم ... لعنتـــــــــــــــــــی !!!!!
گاهی دلت میخواد همه بغضهات از توی نگاهت خونده بشن...
میدونی که جسارت گفتن کلمه ها رو نداری...
اما یه نگاه گنگ تحویل میگیری یا جمله ای مثل: چیزی شده؟؟!!!
اونجاست که بغضت رو با لیوان سکوت سر میکشی و با لبخندی سرد میگی: نه،هیچی ...
گاهــی باید نباشــی ... تا بفهمــی نبودنت واسه کی مهمه ...
؟! اونوقته که میفهمی بایــد همیشه با کی باشی ....
دلم تنگ شده
براي وقتي كه مي گفتي :دلم واست تنگ شده
دلم تنگه..
براي بودنت
شايدم لبخند خودم
دلم براي همه چيز تنگ شده جز
نبودنت !
برای خیانت ،
هــــزار راه هــســــت اما هـیــچ کــــدام
به انـــدازه تــــظـــاهـــر
به دوست داشتن کــثـیــف نـیـســـت ...
دارم سعی می کنم همرنگ جماعت شوم،
آهای جماعت...
میشود کمکم کنید؟؟؟؟؟؟
شما دقیقا چه رنگی هستید؟!
رمانتیک...
این روزها تلخ می گذرد ، دستم می لرزد از توصیفش !
همین بس که :
نفس کشیدنم در این مرگِ تدریجی، مثل خودکشی است ،با تیغِ کُند.
کلاغ جان!
قصه من به سر رسید...
سوار شو!
تو را هم تا خانه ات می رسانم...
همی گویی غمش را در دل نگهدار
نصیحت گو! نمی گویی دلت کو؟
به ما گذشت نیک و بد، اما تو روزگار
فکری به حال خویش کن، این روزگار نیست
به نسل های بعد بگویید ...
که نسل ما نه سر پیاز بود نه ته پیاز ...
نسل ما خود پیاز بود ...
که هر که ما رو دید گریه کرد
اﯾﻨﺠﺎ ﺯﻥ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﯽ...
ﻣﻬﺮﯾﻪ ﺍﺕ ﺁﺏ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﺪ!
ﻗﺎﺿﯽ ﺟﯿﺮﻩ ﺑﻨﺪﯼ ﺍﺵ ﻣﯿﮑﻨﺪ!
آنچه نقد است فقط جان توست،ﮐﻪ ﻗﺴﻂ ﺑﻨﺪﯼ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ!!!
از دنیـــای ِ واقــعـی و نــامــردیــاش ! پنــــاه آوردیــــم بــه دنیــای ِ مـجــازی !
غــافـل از این کــه ، آســمون ، هـــمون آسـمونــه ...
سعی نکن متفاوت باشی!
فقط "خوب باش"
خوب بودن به اندازه ی کافی متفاوت است...
کارمـــان به جایــی رســـیده که طـــوری بایـــد دلتنـــگ شـــویم
که به کســـی بـــرنخـــورد ..!!
وقتی داریم به یکی فکر میکنیم نیست کنارمون!
وقتی میاد کنارمون باشه
دیگه بهش فکر نمیکنیم!
آحرش نفهمیدم زمان چیو حل میکنه؟
از عذاب بی تو بودن،در سکوت خود خرابم
دوری از صورت ماهت،هر نفس میده عذابم
خاطرات با تو بودن شب و روز میاد بخوابم
اینه آخرین کلامم ،بخدا بی تو خرابم
این روزهــــایم به تظاهر می گذرد...
تظاهر به بی تفاوتی،
تظاهر به بی خیـــــالی،
به شادی،
به اینکه دیگــــر هیچ چیز مهم نیست...
اما . . .
چه سخت می کاهد از جانم این "نمایش"
دلم تنگ است برای کسی که نمی داند...
نمی داند که بی او به دشت جنون می رود دلم...
می دانم که اگر نزدیکش شوم، دور خواهد شد....
پس بگذار که نداند بی او تنهایم...
دور میمانم که نزدیک بماند...
حـقـیـقـت دارد !
کافـی سـت چــمـدان هــایــت را ببــندی
تــا حــاضـر شــونــد ، هـمه
بـــرای ِ از یـــاد بــُـردنــت !
آنـکه بــیشتـر دوستـت میــدارد ، زودتــــر !!!
وامانده ام که تا به کجا می توان گریخت,
از این همیشه ها که ندارند باورم ,
حال مرا نپرس که هنجارها مرا
مجبور می کنند بگویم که بهترم...
آدمی غــــــرورش را خیلی زیاد .
شاید بیشتر از تمـــــــام داشتــه هــــایــش- دوست می دارد
حالا ببین اگر خودش، غـــــــرورش را بـــه خـــــاطــــر تـــــو، نادیده بگیرد ،
چه قدر دوســتت دارد !
و این را بِفهــــــــــــم آدمیــــــــــزاد !
بعضي زخــــم ها هســــــت كه هـــــــــر روز بــــايـــد روشونو باز كنــــي
و نـــــــــمـــــــــــــك بپـــــــــــاشــــــــــ ــــي ...
تــــــــا يــــــــــادت نـــــــــــــره كه ســــــــــــــراغ بعضـــــــــــي آدمـــــــــــــا
نبــــــــــــــــــــايـ ـــــــد رفـــــــــــت ، نــــــــــــــبـايـــد! ! !
می گوید: کلمات گـــــــــــاهی بار معنایی خود را از دست می دهند ...
این روزها " دوستـــــت دارم " ها دیگر قلــــــب کســـی را به تپش وا نمیدارد !
و گونه کسی را سرخ نمیکند !
می گویـــــــــم : مشکل از دوست داشتن نیست مشکل از تکـــــــــرار است !
تنها دو روز در سال هست که نمیتونی هیچ کاری بکنی!
یکی دیروز و یکی فردا .
انسان مجموعه ای از آنچه که دارد نیست؛
بلکه انسان مجموعه ای است از آنچه که هنوز ندارد، اما می تواند داشته باشد .
دوره، دوره آدم هایی ست که همخواب هم می شوند
ولی هرگز خواب هم را نمی بینند .
اگرمیخواهی محال ترین اتفاق زندگیت رخ بدهد
باور محال بودنش را عوض کن .
برنده می گوید مشکل است، اما ممکن
و بازنده می گوید ممکن است، اما مشکل .
زندگی قانون باور ها و لیاقتهاست، همیشه باور داشته باش
لایق بهترین هایی .
زندگی یعنی :
ناخواسته به دنیا آمدن
مخفیانه گریستن
دیوانه وار عشق ورزیدن
و عاقبت در حسرت آنچه دل میخواهد و منطق نمیپذیرد، مردن .
کسی باش که عمری با تو بودن، یک لحظه، و لحظه ای بی تو بودن، یک عمر باشد .
گاهی دلم می خواهد خودم را بغل کنم!
ببرم بخوابانمش!
لحاف را بکشم رویش!
دست ببرم لای موهایش و نوازشش کنم!
حتی برایش لالایی بخوانم،
وسط گریه هایش بگویم:
غصه نخور خودم جان!
درست می شود!درست می شود!
اگر هم نشد به جهنم...
تمام می شود...
بالاخره تمام می شود...!!!
گـاهــﮯ نـدانـسـتـﮧ از یــک نـفـر بـتـﮯ درســت مــیـکـنـﮯ
آنــقـدر بـزرگ کـﮧ از دســت ابـراهـیـم نـیـز کــارـﮯ بـر نـمـﮯ آیـد
گاه دلتنـــــــگ می شوم دلتنـگتر از تمام دلتنگـــــــــی ها
حسرت ها را می شمارم
و باختن ها
وصدای شکستن را
... نمیدانم من کدامین امید را ناامید کردم
وکدام خواهش را نشنیدم
وبه کدام دلتنگی خندیدم
که چنین دلتنگــــــــــــــــم
مهربانيت را به دستي ببخش ؛ که مي داني با او خواهي ماند ....
وگرنه حسرتي مي گذاري بر دلي که دوستت دارد ... !!!
به "سگ" استخون بدی ..
دورت میگرده
واست دم تکون میده !!!
من به تو "دل " داده بودم ... لعنتـــــــــــــــــــی !!!!!
گاهی دلت میخواد همه بغضهات از توی نگاهت خونده بشن...
میدونی که جسارت گفتن کلمه ها رو نداری...
اما یه نگاه گنگ تحویل میگیری یا جمله ای مثل: چیزی شده؟؟!!!
اونجاست که بغضت رو با لیوان سکوت سر میکشی و با لبخندی سرد میگی: نه،هیچی ...
گاهــی باید نباشــی ... تا بفهمــی نبودنت واسه کی مهمه ...
؟! اونوقته که میفهمی بایــد همیشه با کی باشی ....
دلم تنگ شده
براي وقتي كه مي گفتي :دلم واست تنگ شده
دلم تنگه..
براي بودنت
شايدم لبخند خودم
دلم براي همه چيز تنگ شده جز
نبودنت !
برای خیانت ،
هــــزار راه هــســــت اما هـیــچ کــــدام
به انـــدازه تــــظـــاهـــر
به دوست داشتن کــثـیــف نـیـســـت ...
دارم سعی می کنم همرنگ جماعت شوم،
آهای جماعت...
میشود کمکم کنید؟؟؟؟؟؟
شما دقیقا چه رنگی هستید؟!
رمانتیک...
این روزها تلخ می گذرد ، دستم می لرزد از توصیفش !
همین بس که :
نفس کشیدنم در این مرگِ تدریجی، مثل خودکشی است ،با تیغِ کُند.
کلاغ جان!
قصه من به سر رسید...
سوار شو!
تو را هم تا خانه ات می رسانم...
همی گویی غمش را در دل نگهدار
نصیحت گو! نمی گویی دلت کو؟
به ما گذشت نیک و بد، اما تو روزگار
فکری به حال خویش کن، این روزگار نیست
به نسل های بعد بگویید ...
که نسل ما نه سر پیاز بود نه ته پیاز ...
نسل ما خود پیاز بود ...
که هر که ما رو دید گریه کرد
اﯾﻨﺠﺎ ﺯﻥ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﯽ...
ﻣﻬﺮﯾﻪ ﺍﺕ ﺁﺏ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﺪ!
ﻗﺎﺿﯽ ﺟﯿﺮﻩ ﺑﻨﺪﯼ ﺍﺵ ﻣﯿﮑﻨﺪ!
آنچه نقد است فقط جان توست،ﮐﻪ ﻗﺴﻂ ﺑﻨﺪﯼ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ!!!
از دنیـــای ِ واقــعـی و نــامــردیــاش ! پنــــاه آوردیــــم بــه دنیــای ِ مـجــازی !
غــافـل از این کــه ، آســمون ، هـــمون آسـمونــه ...
سعی نکن متفاوت باشی!
فقط "خوب باش"
خوب بودن به اندازه ی کافی متفاوت است...
کارمـــان به جایــی رســـیده که طـــوری بایـــد دلتنـــگ شـــویم
که به کســـی بـــرنخـــورد ..!!
وقتی داریم به یکی فکر میکنیم نیست کنارمون!
وقتی میاد کنارمون باشه
دیگه بهش فکر نمیکنیم!
آحرش نفهمیدم زمان چیو حل میکنه؟
از عذاب بی تو بودن،در سکوت خود خرابم
دوری از صورت ماهت،هر نفس میده عذابم
خاطرات با تو بودن شب و روز میاد بخوابم
اینه آخرین کلامم ،بخدا بی تو خرابم
این روزهــــایم به تظاهر می گذرد...
تظاهر به بی تفاوتی،
تظاهر به بی خیـــــالی،
به شادی،
به اینکه دیگــــر هیچ چیز مهم نیست...
اما . . .
چه سخت می کاهد از جانم این "نمایش"
دلم تنگ است برای کسی که نمی داند...
نمی داند که بی او به دشت جنون می رود دلم...
می دانم که اگر نزدیکش شوم، دور خواهد شد....
پس بگذار که نداند بی او تنهایم...
دور میمانم که نزدیک بماند...
حـقـیـقـت دارد !
کافـی سـت چــمـدان هــایــت را ببــندی
تــا حــاضـر شــونــد ، هـمه
بـــرای ِ از یـــاد بــُـردنــت !
آنـکه بــیشتـر دوستـت میــدارد ، زودتــــر !!!
وامانده ام که تا به کجا می توان گریخت,
از این همیشه ها که ندارند باورم ,
حال مرا نپرس که هنجارها مرا
مجبور می کنند بگویم که بهترم...
آدمی غــــــرورش را خیلی زیاد .
شاید بیشتر از تمـــــــام داشتــه هــــایــش- دوست می دارد
حالا ببین اگر خودش، غـــــــرورش را بـــه خـــــاطــــر تـــــو، نادیده بگیرد ،
چه قدر دوســتت دارد !
و این را بِفهــــــــــــم آدمیــــــــــزاد !
بعضي زخــــم ها هســــــت كه هـــــــــر روز بــــايـــد روشونو باز كنــــي
و نـــــــــمـــــــــــــك بپـــــــــــاشــــــــــ ــــي ...
تــــــــا يــــــــــادت نـــــــــــــره كه ســــــــــــــراغ بعضـــــــــــي آدمـــــــــــــا
نبــــــــــــــــــــايـ ـــــــد رفـــــــــــت ، نــــــــــــــبـايـــد! ! !
می گوید: کلمات گـــــــــــاهی بار معنایی خود را از دست می دهند ...
این روزها " دوستـــــت دارم " ها دیگر قلــــــب کســـی را به تپش وا نمیدارد !
و گونه کسی را سرخ نمیکند !
می گویـــــــــم : مشکل از دوست داشتن نیست مشکل از تکـــــــــرار است ! تنها دو روز در سال هست که نمیتونی هیچ کاری بکنی!
یکی دیروز و یکی فردا .
انسان مجموعه ای از آنچه که دارد نیست؛
بلکه انسان مجموعه ای است از آنچه که هنوز ندارد، اما می تواند داشته باشد .
دوره، دوره آدم هایی ست که همخواب هم می شوند
ولی هرگز خواب هم را نمی بینند .
اگرمیخواهی محال ترین اتفاق زندگیت رخ بدهد
باور محال بودنش را عوض کن .
برنده می گوید مشکل است، اما ممکن
و بازنده می گوید ممکن است، اما مشکل .
زندگی قانون باور ها و لیاقتهاست، همیشه باور داشته باش
لایق بهترین هایی .
زندگی یعنی :
ناخواسته به دنیا آمدن
مخفیانه گریستن
دیوانه وار عشق ورزیدن
و عاقبت در حسرت آنچه دل میخواهد و منطق نمیپذیرد، مردن .
کاش بودی و میفهمیدی وقت دلتنگی یک آه چه وزنی دارد!
لطفاهی نپرس دلتنگی چه معنی دارد؟!
دلتنگی معنی ندارد... درد دارد...
این روزها من
خدای سکوت شده ام
خفقان گرفته ام تا
آرامش اهالی دنیا
خط خطی نشود...
اینجا زمین است
اینجا زمین است رسم آدمهایش عجیب است
اینجا گم که میشوی
بجای اینکه دنبالت بگردنن
فراموشت میکندد.........
دلتنگی چه حس بدی است....
تنهایی چه حس بدی است
کاش...
پاره ای ابر میشدم
دلم مهربانی می بارید
کاش نگاهم شرار نور میشد
اشتی میدادش
و
که دوست داشتن چه کلام کاملی است
و
من...
چقدر دلم تنگ دوست داشتن است!
میان ماندن و نماندن
فاصله تنها یک حرف ساده بود
از قول من
به باران بی امان بگو :
دل اگر دل باشد ،
آب از آسیاب علاقه اش نمی افتد
بی تو بودن را معنا می کنم با تنهایی و آسمان گرفته
آسمان پر باران چشم هایم
بی تو بودن را معنا می کنم با شمع , با سوزش ناگریز شمعی بی پروانه
بی تو بودن را چگونه میتوان تفسیر کرد
وقتی که بی تو بودن خیلی دشوار است ؟
ديدی غزلی سرود؟
عاشق شده بود.
انگار خودش نبود
عاشق شده بود.
افتاد.شکست . زير باران پوسيد
آدم که نکشته بود .
عاشق شده بود
براي عشق تمنا كن ولي خار نشو. براي عشق قبول كن ولي غرورتت را از دست نده . براي عشق گريه كن ولي به كسي نگو. براي عشق مثل شمع بسوز ولي نگذار پروانه ببينه. براي عشق پيمان ببند ولي پيمان نشكن . براي عشق جون خودتو بده ولي جون كسي رو نگير . براي عشق وصال كن ولي فرار نكن . براي عشق زندگي كن ولي عاشقونه زندگي كن . براي عشق بمير ولي كسي رو نكش . براي عشق خودت باش ولي خوب باش
هنگامي كه دري از خوشبختي به روي ما بسته ميشود ، دري ديگر باز مي شود ولي ما اغلب چنان به دربسته چشم مي دوزيم كه درهاي باز را نمي بينيم
فراموش مکن تا باران نباشد رنگين کمان نيست تا تلخي نباشد شيريني نيست و گاهي همين دشواري هاست که از ما انساني نيرومند تر و شايسته تر مي سازد خواهي ديد ، آ ري خورشيد بار ديگر درخشيدن آغاز مي کند
يك بار خواب ديدن تو... به تمام عمر ميارزد پس نگو... نگو که روياي دور از دسترس، خوش نيست... قبول ندارم گرچه به ظاهر جسم خسته است، ولي دل دريايست... تاب و توانش بيش از اينهاست. دوستت دارم و تاوان آن هرچه باشد
براش بنويس دوستت دارم آخه مي دوني آدما گاهي اوقات خيلي زود حرفاشونو از ياد مي برن ولي يه نوشته , به اين سادگيا پاک شدني نيست . گرچه پاره کردن يک کاغذ از شکستن يک قلب هم ساده تره ولي تو بنويس .. تو ... بنويس
تو را هيچگاه نمي توانم از زندگي ام پاک کنم چون تو پاک هستي مي توانم تو را خط خطي کنم که آن وقت در زندان خط هايم براي هميشه ماندگار ميشوي و وقتي که نيستي بي رنگي روزهايم را با مداد رنگي هاي يادت رنگ مي زنم
دوستت دارم کمتر از خدا و بیشتر از خودم چون به خدا ایمان دارم و به تو احتیاج!!
شب برای چیدن ستاره های قلبت خواهم آمد. بیدار باش من با سبدی پر از بوسه می آیم و آن را قبل از چیدن روی گونه هایت می کارم تا بدانی ای خوبم دوستت دارم
نور دلیل تاریکی بود و سکوت دلیل خلوت، تنها عشق بی دلیل بود که تو دلیل آن شدی
عشق کنار هم ایستادن زیر باران نیست...!!! عشق این است که یکی برای دیگری چتر شود و دیگری هرگز نفهمد چرا خیس نشد
بوسه بر عکست زنم ترسم که قابش بشکند.قاب عکس توست اما شیشه ی عمرمن است بوسه بر مویت زنم ترسم که تارش بشکند.تارموی توست اما ریشه ی عمر من است
فکر می کردیم عاشقی هم بچگیست ... اما حیف این تازه اول یک زندگیست
زندگی چیزیست شبیه یک حباب ... عشق آبادیه زیبایی در سراب
فاصله با آرزو های ما چه کرد ... کاش می شد در عاشقی هم توبه کرد !!!
یه سنگ کافیست برای شکستن یه شیشه! یه جمله کافیست برای شکستن یه قلب! یه ثانیه کافیست برای عاشق شدن! یه دوست مثل تو کافیست برای تمام زندگی
اگه یک روز فکر کردی نبودن یه کسی بهتر از بودنش چشمات و ببند و اون لحظه ای که اون کنارت نباشه و به خاطر بیار اگه چشمات خیس شد بدون داری به خودت دروغ میگی و هنوز دوستش داری
ویلیام شکسپیر میگه : زمانی که فکر می کنی تو 7 تا آسمون 1 ستاره هم نداری یکی یه گوشه دنیا هست که واسه دیدنت لحظه شماری می کنه...
به دریا شکوه بردم از شب دشت، وز این عمری که تلخ تلخ بگذشت، به هر موجی که می گفتم غم خویش؛ سری میزد به سنگ و باز می گشت .!
.پازل دل یکی رو بهم ریختن هنر نیست ..... هر وقت با تیکه های شکسته ی دل یک نفر یک پازل دل جدید براش ساختی هنر کردی
من غروب عشق خود را در نگاهت دیده ام.... من بنای ارزو ها را زهم پاشیده ام.... آنچه باید من بفهمم این زمان فهمیده ام.... در دل خود من به عشق پوچ تو خندیده ام
فقط کسی معنی دل تنگی را درک می کند که طعم وابستگی را چشیده باشد پس هیچوقت به کسی وابسته نشو که سر انجام آن وابستگی دلتنگیست
خداوند به سه طریق به دعاها جواب می دهد:
او می گوید آری و آنچه می خواهی به تو می دهد.
او میگوید نه و چیز بهتری به تو می دهد.
او می گوید صبر کن و بهترین را به تو می دهد
در اندرون همه ما خزانهای بیکران از عشق و شادمانی و نعمت هست که میتواند آنچه را که در آرزوی آنیم، برایمان فراهم کند
دوست خوب داشتن بهتر از تنهایی و تنهایی بهتر از با هر کس بودن است
اگر بدانم که خواب تو را بیشتر خواهم دید برای همیشه دیدن تو هرگز بیدار نمی شوم
اگر بدانم که مردگان تو را بیشتر خواهند دید برای همیشه دیدن تو قید زنده بودن راخواهم زد
عشق بها دارد ... من و تو بودیم و یک دریا عشق ، حالا من هستم یک دنیا اشک ... آری ... عشق بها دارد !!!
آره زندگیم همینه !دیگه چاره ای ندارم !صبح تا شب این شده کارم یا تو باشی و بخندم یا نباشی و ببارم
چه زیباست بخاطر تو زیستن وبرای تو ماندن وبه پای تو سوختن وچه تلخ وغم انگیز است دور از تو بودن برای تو گریستن وبه عشق ودنیای تو نرسیدن ای کاش میدانستی بدون تو وبه دور از دستهای مهربانت زندگی چه ناشکیباست
می دانم روزی با تن خسته و خیس ، سوار بر قطرات درشت باران بر ناوادنهای چشمم فرود می آیی در میان انبوه مژگانم میزبان خواهم بود و در آن لحظه چشمانم را برای همیشه می بندم تا دیگر دوریت را حس نکنم
دستانم تشنه ی دستان توست شانه هایت تکیه گاه خستگی هایم با تو می مانم بی آنکه دغدغه های فردا داشته باشم زیرا می دانم فردا بیش از امروز دوستت خواهم داشت
ُ
شنیدم که شمشیر یکی را دوتا می کند بنازم به شمشیرعشق که دوتا رایکی می کند .
آنگاه که ضربه های تیشه زندگی را بر ریشه آرزوهایت حس میکنی؛ به خاطر بیاور که زیبایی شهاب ها از شکستن قلب ستارگان است
ما همیشه صداهای بلند را میشنویم، پررنگ ها را میبینیم، سخت ها را میخواهیم. غافل ازینکه خوبها آسان میآیند، بی رنگ می مانند و بی صدا می روند
دلیل آفرینش انسان عشق بود وخدا انسان را عشق افرید چون عشق بود و در قلب انسان عشق را نهاد تا عشق شود پس باید قدر ایننعمت الهی (قدرت عشق) را دانست
گویند لحظه ایست روییدن عشق آن لحظه هزار بار تقدیم تو باد
خوب رویان جهان رحم ندارد دلشان باید از جان گذرد هر که شود همدمشان روزی که سرشتند ز گٍل پیکرشان سنگی اندر گٍلشان بود و همان شد دلشان
فریاد من از داغ توست ...... بیهوده خاموشم مکن ...... حالا که یادت میکنم ...... دیگر فراموشم مکن ...... همرنگ دریا کن مرا ...... یکبار معنا کن مرا
دوست دارم تو سیب باشی و من چاقو پوستتو بکنم می دونی چرا؟؟؟ چون چاقو بخواد پوست سیب رو بکنه باید همش دورش بگرده
می دونی زیباترین خط منحنی دنیا چیه ؟ لبخندی که بی اراده رو لبهای یک عاشق نقش می بنده تا در نهایت سکوت فریاد بزنه : دوستت دارم
زندگی به من آموخت که چگونه گریه کنم اما گریه به من نیاموخت که چگونه زندگی کنم،تو نیز به من آموختی که چگونه دوستت بدارم اما به من نیاموختی چگونه !؟
در عرض یک دقیقه می شه یک نفر رو خرد کرد... در یک ساعت می شه یک نفر رو دوست داشت و در یک روز فقط یک روز می شه عاشق شد ولی یک عمر طول می کشه تا کسی رو فراموش کرد [-o<
من نشانی از تو ندارم اما نشانی ام را برای تو می نویسم: درعصرهای انتظار،به حوالی بی کسی قدم بگذار! خیابان غربت را پیدا کن و وارد کوچه پس کوچه های تنهایی شو! کلبه ی غریبی ام را پیدا کن، کناربیدمجنون خزان زده و کنارمرداب ارزوهای رنگی ام! درکلبه را باز کن و به سراغ بغض خیس پنجره برو! حریر غمش را کنار بزن! مرا می یابی
اگر کسی می گوید که برای تو می میرد دروغ میگوید!!! حقیقت را کسی میگوید که برای تو زندگی می کند
رنگین کمان پاداش کسی است که تا آخرین قطره زیر باران می ماند
دو نفر که همدیگر را خیلی دوست داشتند و یک لحظه نمی توانستند از هم جدا باشند، با خواندن یک جمله معـــروف از هــم جـــدا می شــوند تا یکدیگر رو امتحان کنند و هــر کــدام در انتظار دیگــری همدیگر را نمی بینند. چون هر دو به صورت اتفاقی و به جمله معروف ویلیام شکسپیر بر می خورند: « عشقت را رها کن، اگر خودش برگشت، مال تو است و اگر برنگشت از قبل هم مال تو نبوده »
به دنیایی که نامردان عصا از کور می دزدند ... من از خوش باوری آنجا محبت جستجو کردم ...
اگه یه روز شاد بودی آروم بخند تا غم بیدار نشه و اگه یه روز غمگین شدی آروم گریه کن تا شادی نا امید نشه !
می خواستم اسمتو روی سینه ام خال کوبی کنم! اما ترسیدم که صدای قلبم تورو اذیت کنه...
چشمهای تو مثل دریاست... اجازه میدی جورابامو توش بشورم؟
عاشقت گشتم تو گفتی عاشقان دیوانه اند! عاقبت عاشق شدی دیدی که خود دیوانه ای
امروز روز ملی گلهاست روزت مبارک .... اینو برای همه ی گلهای دنیا که عطرشون رو دوست داری بفرست
آدم وقـتي يـه حـس تکرار نشدني رو
با يکي تجـربه مـيکـنه ..
ديگه اون حــس رو با کـس ديگه اي
نـميـتونه تـجـربه کـنه !
بـعـضي حــس هـا ..
خــاص و نــاب هـسـتـنـد ..
مـثـل بــعـضـي آدم هـا ..!
پدر
پدر آن شب اگر خوش خلوتی پيدا نمی کردی
توای مادر
اگر شوخ چشمی ها نمی کردی
توهم ای آتش شهوت
شرر برپا نمی کردی...
کنون من هم به دنيا بی نشان بودم
پدر
آن شب خيانت کرده ای
شايد نمی دانی
به دنيايم هدايت کرده ای شايد نمی دانی
از اين بابت جنايت کرده ای
شايد نمی دانی
خودت را از کسی پس نگیر شاید این تنها چیزیست که او دارد ،
وقتی میگویی دوستت دارم اول روی این جمله فکر کن،
شاید نوری را روشن کنی که خاموش کردن آن به خاموش کردن او ختم شود...
سخت ترین کار دنیا
بی محلی کردن
به کسی است
که با تمام وجود
دوستت دارد
من یک دخترم.. .
بــــــــدان . .
\"حــــــوای\" کسی نـــــمی شــوم که به \"هــــــوای\" دیگری برود ...
تنهاییم را با کسی قسمت نـــمی کنم که روزی تنهایم بگذارد .. .
روح خـــداست که در مــــــن دمیـــده شده و احســـــاس نام گرفته .. .
... ارزان نمی فروشمش...
دستــــــهایم بــالیـــن کـــودک فـــردایـــم خـــواهـــد شــــد .. .
بـــی حـــرمتـــش نمی کنم و به هــر کس نمی سپارمش .. .
پـــاییــــــز است ...
باران بی وقفه این روزها هوای عاشقی به سرم می اندازد .. .
لبـــــریــــزم از مهـــــر ....... اما استــــــــوار ......
ســـــودای دلـــم قسمت هر بی ســر و پـــــا نیست .... .
عشق \"حـــوای\" ایرانی با شکــــوه است و بــــــــزرگ ....
\"آدمی\" را برای همراهی برمی گزیند ، شریــف ، لایــق ، فروتـــــن و
عــــــــــــــــــــــــاشــــــــــــــــــــــــــق .......!!!!
من کیم؟ کسی میدونه؟ من همون دیوونه ایم که هیچ وقت عوض نمیشه. همونی که همه باهاش خوشحالن اماکسی باهاش نمی مونه. همونی که هق هق همه روبه جون دل گوش میده اماخودش بغضاش روزیربالش میترکونه. همونی که مواظبه کسی ناراحت نشه اماهمه ناراحتش میکنن. همونی که تکیه گاه خوبیه اماواسش تکیه گاهی نیست. همونی که کلی حرف داره اماهمیشه ساکته. اره
من همونم.
آבمـهـآ آنـقـבر زوב عـوضـ مـےشـونـב
آنـقـבر زوב ڪـﮧ تـو فـرصـت نـمـےڪـنــے
بـﮧ سـاعتـتــ نـگــآهــے بيـآنـבآزـے
و ببيـنــے چـטּـב בقـيـقـﮧ بـيـטּ
בوستــےـهــآ تـآ בشمـنــےـهـآ فـآصـلـﮧ افـتــــآבه...!
روزی خواهد رســــــــید....
که دیگـــــــــر....
نه صدایم را بشنــــــــوی...
نه نگــــــــاهم را ببنی...
نه وجودم را حس کنـــــــــی....
...
و میشویی...با اشکت....
سنگ قبر خاک گرفته ی مرا.....
....
و ان لحظه است...که معنی تمام حرف های گفته و نگفته ام را میفهمی
ولی....من ...دیگر ...نیستم....
בنيــآے بـבوלּ تــُـو
شباهَتـــ عَجيبــے بــا ايـלּ غـُروبــْ هـآے لـَعنتـے בارב
בلـ♥ـگيـر و בلْ گيــر و בلْ گيــ ــر
---------------------------------------------------------------------------------------------
هنوز دلخوشم به،
“خدا نگهدارش”
اگر نمیخواست برگردد؟
اصراری نبود که خدا مرا نگه دارد!
---------------------------------------------------------------------------------------------
چقدر صدای تیک تاک
ساعت دلخراش است
وقتی تو
"یک ثانیه"
هم در کنارم نیستی
---------------------------------------------------------------------------------------------
حتی به سایه خودتون هم دل نبندید
.
.
.
.
.
.
.
.
. چون وقتی همه جا تاریک بشه اون هم تنهاتون میذاره
---------------------------------------------------------------------------------------------
هر آدمی تو زندگیش یه بی معرفت داره
که اون بی معرفت
دوست داشتنی ترین آدمای روزگاره !
بی معرفت ، به یادتم . . .
مي گويند يك روزي هست
كه چرتكه بدست مي گيرند و حساب و كتاب مي كنند
و آن روز تو بايد تاوان آنچه با من كردي پس بدهي!
فقط نمي دانم
تاوان آن موقع تو
به چه درد من مي خورد...!؟
یلدای ایرانی، شبی که خورشید از نو زاده می شود
یلدا در افسانه ها و اسطوره های ایرانی حدیث میلاد عشق است که هر سال در «خرم روز» مکرر می شود.
«ماه دلداده مهر است و این هر دو سر بر کار خود دارند که زمان کار ماه شب است و مهر روزها بر می آید. ماه بر آن است که سحرگاه، راه بر مهر ببندد و با او در آمیزد، اما همیشه در خواب می ماند و روز فرا می رسد که ماه را در آن راهی نیست. سرانجام ماه تدبیری می اندیشد و ستاره ای را اجیر می کند، ستاره ای که اگر به آسمان نگاه کنی همیشه کنار ماه قرار دارد و عاقبت نیمه شبی ستاره، ماه را بیدار می کند و خبر نزدیک شدن خورشید را به او می دهد. ماه به استقبال مهر می رود و راز دل می گوید و دلبری می کند و مهر را از رفتن باز می دارد. در چنین زمانی است که خورشید و ماه کار خود را فراموش می کنند و عاشقی پیشه می کنند و مهر دیر بر می آید و این شب، «یلدا» نام می گیرد. از آن زمان هر سال مهر و ماه تنها یک شب به دیدار یکدیگر می رسند و هر سال را فقط یک شب بلند و سیاه وطولانی است که همانا شب یلداست».
یلدا در افسانه ها و اسطوره های ایرانی حدیث میلاد عشق است که هر سال در «خرم روز» مکرر می شود.
عمرتان به درازا و زیبایی شب یلدا باد
هر روز که می آمدی و بوســـه ای می دادی،
من آن را گــِــره ای می کردم بین نخ های کاموا
حال که شـــال گردنی قرمز با هزاران هزار گره برایت
بافتـــــه ام نیستی …
به خودم دلـــــداری می دهم …
برایش کـــوتاه بود؛ خوب شد که رفت …!!!
شراب خواستم…
گفت : ” ممنوع است ”
آغوش خواستم…
گفت : ” ممنوع است ”
بوسه خواستم…
گفت : ” ممنوع است ”
نگاه خواستم…
گفت: “ ممنوع است ”
نفس خواستم…
گفت : ” ممنوع است “
… حالا از پس آن همه سال دیکتاتوری عاشقانه ،
با یک بطری پر از گلاب ،
آمده بر سر خاکم و به آغوش می کشد
با هر چه بوسه ،
سنگ سرد مزارم را
و …
چه ناسزاوار
عکسی را که بر مزارم به یادگار مانده ،
نگاه می کند و در حسرت نفس های از دست رفته ،
به آرامی اشک می ریزد …
تمام تمنای من اما
سر برآوردن از این گور است
تا بگویم هنوز بیدارم…
سر از این عشق بر نمی دارم …
تعداد صفحات : 8